responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 4  صفحه : 828

بچه سقا


نویسنده (ها) :
شهناز رازپوش
آخرین بروز رسانی :
سه شنبه 20 خرداد 1399
تاریخچه مقاله

بَچه سَقّا، یا بچۀ سقا، بچه سقو (ح 1269-1308ق/ 1890-1929م)، لقب یک رهبر شورشی افغانستان که در 1308ش نزدیک به 9 ماه بر این کشور حکم راند. وی حبیب‌الله نام داشت و بدان‌سبب‌که پدرش عبدالرحمان، از مردم قریۀ کلکان و کوهدامن شغل سقایی داشت، او را بچه سقا می‌خواندند.
از زندگی بچه سقا تا پیش از قیام بر ضد حکومت اصلاح طلب امان‌الله‌خان (ﻫ م) اطلاعات اندکی در دست است. وی میان سالهای 1295-1298ش، باغبان محمدحسین مستوفی‌الممالک بود و از 1299 تا 1301ش/ 1920 تا 1922م در قلعۀ نمونه ـ که بهترین دستۀ نظامی تعلیم یافتۀ امان‌الله خان بود ـ دواطلبانه خدمت کرد و در 1303ش پس از شرکت در جنگ منگل، به دلیل نامعلومی از خدمت نظام فرار کرد و به راهزنی پرداخت (فرهنگ، 1(2)/ 574). وی همچون عیاران، اموال ثروتمندان را می‌دزدید و میان فقرا پخش می‌کرد و به همین سبب، به عنوان فردی شجاع و سخاوتمند شهرتی به هم زد. بچه سقا علاوه بر راهزنی، به ترور نیز دست می‌زد؛ چنانکه به توصیۀ عبدالقیوم خان فرقه مشریغمانی، برادر او را به قتل رساند و حتى قصد ترور امن‌الله‌خان را هم داشت، اما از این کار منصرف شد (همانجا).
در 1306ش وقتی که امان‌الله در اروپا بود، ناآرامیهایی بر ضد اصلاحات او، در افغانستان آغاز شد. بچه سقا و یا رتش در ایجاد این آشوبها دست داشتند، تا آنکه پس از کشمکشایی، شماری از یارانش را گرفتند و بچه‌سقا حاضر شد، در صورت گرفتن امان‌نامه، تسلیم دولت شود، اما چون قول مساعدی دریافت نکرد، ناگزیر با یکی از به نام سیدحسین به پیشاور گریخت. گویا در آنجا، این دو به دلیل دزدی به 11ماه حبس محکوم گردیدند، اما به دلایلی آزاد شدند و به افغانستان بازگشتند (همو، 1(2)/ 575؛ غبار، 821). برخی بر این باورند که بچه‌سقا در هند با انگلیسیها در تماس بوده است («افغانستان...»، 155-154). بچه سقا پس از بازگشت به کوهدامن، از حمایت برخی از متفذین محلی مانند ملک محسن کلکانی و خاندان مجددی، از روحانیون صاحب نام ـ که منافعشان با اصلاحات امان‌الله خان مغایرت داشت ـ برخوردار شد. بنابراین، تلاش دولت برای دستگیری او با مشکلاتی روبه‌رو گردید (غبار، همانجا).
در پی شورش قبیلۀ شینواری در 1307ش اغتشاش در شرق افغانستان، بچه سقا نیز راههای شمالی منتهی به کابل را مختل کرد (همانجا). دولت هم احمدعلی خان تیلفونی، والی کابل را برای مذاکره با بچه سقا راهی کوهدامن کرد. بچه سقا عفو شد و با موافقت امان‌الله، وی و گروهش در سرای خواجه مستقر و مسلح شدند و در زمرۀ عمال دولتی جای گرفتند؛ اما این توافق دیری نپایید و بچه سقا به مرکز حکومت در سرای خواجه حمله برد و محافظان را خلع سلاح کرد و برای تسخیر کابل به راه افتاد (همو، 821-822؛ فرخ، 1/ 489-490). وی در حملۀ اول به کابل رخمی شد و عقب‌نشینی کرد (همو، 1/ 491) و در قلعۀ مرادبیگ در نزدیکی کابل مستقر شد. در این گیرودار، نیروهای عبدالرحیم خان غند مشر نیز از بلخ به او ملحق شدند. در همین زمان شاه، برای خوشایند فئودالها و روحانیون اعلامیه‌ی 18 ماده‌ای مبنی بر لغو اصلاحات صادر کرد. با اینهمه، تاآرامی گسترش یافت و بچه سقا که از حمایت روحانیون، خاصه نقشبندیان برخوردار بود، به کابل حمله کرد. شاه در 1308ش برادرش، عنایت‌الله‌خان هیأتی را به نیابت خود گمارد و به قندهار رفت (غبار، 824-825). عنایت‌اللهخان هیأتی را برای مذاکره نزد بچه سقا فرستاد و در این نشست ظاهراً بچه سقا را متقاعد کردند که از حمله به کابل دست بکشد (همو، 825؛ قس، فرخ، 1/ 494، که می‌گوید: بچه سقا این هیأت را نپذیرفت)، اما وی که از ناکارآمدی حکومت آگاه بود، به کابل حمله کرد و شهر را تقریباً بدون خون‌ریزی گرفت و خود را با عنوان «امیرغازی، حبیب‌الله، خادم دین رسول‌الله» شاه افغانستان خواند (غبار، همانجا). پس از آن طی اعلامیه‌ای تمامی اصلاحات امان‌الله خان، به ویژه قانون اساسی را لغو کرد، مدارس را بست ئ اخذ مالیات و عوارض و گمرک را متوقف گردانید (فرهنگ، 1(2)/ 576؛ مایل‌هروی، 46؛ فرخ، 1/ 495؛ نیول، 57).
در همین سال کابینه‌ای مرکب از دو گروه نامتناجس تشکیل شد: گروه نخست متعلق به راهزنان و یاران بچه سقا بودند که داعیۀ تشکیل حکومت اسلامی و برقراری شریعت اسلام داشتند و گروه دوم را وابسگان دربار امان‌الله شاه تشکیل می‌دادند؛ هر دو دسته به یکدیگر بدبین بودند و با یکدیگر دشمنی می‌ورزیدند (غبار، 826؛ فرهنگ، 1(2)/ 576-577). از این رو، معلوم بود که حبیب‌الله (بچه‌سقا) با یک چنین دولتی دوام نخواهد داشت. افزون بر این، بچه سقا در حکومت خود با مشکلاتی دیگری مواجه بود که مهم‌ترین آنها عدم حمایت قبایل افغان، به ویژه پشتونها از او بود؛ چه آنان حکومت یک تاجیک را برنمی‌تافتند. خالی بودن خزانه، ناتوانی در ایجاد نظم و نداشتن ارتشی منظم هم موجب نارضایی مردم و قبایل شد. در هزاره‌جات، پاکتیا، وردک و قندهار نیز مخالفتها آغاز شد. با اینکه بچه سقا به ضرب سکه‌های جدید اقدام کرد، اما این کار به او کمکی نکرد و اوضاع اقتصادی خراب‌تر شد. خانوادۀ مجددی که ابتدا حامی او بودند، نگران از اوضاع نابسامان، حمایتشان را متوجه نادرخان کردند (غبار، 828؛ گرگوریان، 280؛ روی، 67). در این گیرودار کسانی هم به قصد ترور بچه‌سقا به کار برخاستند، ولی دستگیر و اعدام شدند (همانجا، 828).

بچه-سقا علاوه بر درگیریهای داخلی، از 3 ناحیه در خطر بود: یکی از جانب سمرقند که امان‌الله خان در آنجا مستقر شده بود؛ دوم از سمت شرق و از سوی علی احمدخان؛ و سوم از ناحیۀ جنوب به رهبری محمد نادرخان، سپهسالار سابق و پسرسردار محمد یوسف‌خان که به قبایل سدوزایی و محمدزایی تعلق داشت و در آن وقت در فرانسه زندگی می‌کرد فرهنگ، 1(2)588؛ گرگوریان، 281). امن‌الله خان در 1308ش برای تسخیر کابل از سمرقند حرکت کرد، اما به دلیل نامعلومی بخشی از لشکریان به نافرمانی برخاستند و به ناچار وی چندی در غزنه ماند و سپس به سمرقند عقب نشست. در این ضمن، دولت نوبنیاد شوروی که در آغازِ کار بچه‌سقا، از قیام او به عنوان قیامی دهقانی و مردمی حمایت کرده بود، پس از چندی تغییر موضع داد و به همراه کارشناسان روسی به افغانستان فرستاد؛ اما اقدام آنها، به سبب عقب‌نشینی امن‌الله خان از حمله به کابل، ناکام ماند و آنان نیز خاک افغانستان را ترک کردند (گرگوریان، 279-278).
در این میان امان‌الله خان افغانستان را ترک کرد و بچه سقا بر شمال، نواحی مرکزی و غربی نیز مسلط شد. پس از چندی، علی احدخان مدعی حکومت هم گرفتار و کشته شد و بچه‌سقا فقط از ناحیۀ جنوب در خطر بود، به عنوان رئیس تنظیمیه برای دعوت از قبایل جنوبی به اتحاد، به آن حدود فرستاد، اما نتیجه‌ای از این کار نگرفت، چه، در همین وقت محمدنادرخان از اروپا به سرحد افغانستان آمد و شاه محمودخان به او ملحق شد. باید گفت: وقتی که محمدنادر خان در فرانسه بود، بچه‌سقا از او برای بازگشت به کشور و بازسازی ارتش دعوت کرده ود و ظاهراً محمدنادر خان این پیشنهاد را پذیرفته بود، اما وقتی به هند رسید، درصدد برآمد که قبایل افغان را برای مقابله با بچه‌سقا متحد کند. از این‌رو، بچه‌سقا نزدیکان نادرخان را زندانی نمود و برای سر او نیز جایزه‌ای تعیین کرد (فرهنگ، 1(2)/ 588-589؛ گرگوریان، 283؛ دوپره، 121).
برخی از نویسندگان برآنند که نادرخان با کمک غیرمستقیم انگلیسیها و یکی از ثروتمندان پیشاور، توانست جبه‌ای بر ضد حکومت بچه‌سق ترتیب دهد (فریزر، تایتلر، 222-221). انگلیسیها که از بیم به خطر افتادن منافعاشان در هند، ناامنی افغانستان را خوش نداشتند و در عین‌حال، از نفوذ روسها در هراس بودند، به ظاهر دولت بچه‌سقا را بهه رسمیت شناختند، اما هیأت نمایندگی سیاسی خود را از افغانستان خارج کردند (گرگوریان، 279). از طرف دیگر، نادر پایگاهی در خُست ایجاد کرد و به مواضع بچه‌سقا حمله برد، اما به سبب عدم حمایت قبایل با شکست مواجه شد. او پس از چندی، با کمک قبایل وزیری، قوای بچه سقا را در سنجک و کردیز شکست داد. در جنگ مناچکری شکسن قطعی نصیب بچه سقا شد و نادر حمله به کابل را آغاز کرد (فرخ، 1/ 507) و بچه سقا را در ارگ به محاصره گرفت. اما او گریخت و به چابکار رف (فرهنگ، 1(2)/ 590).
نادرخان در پاییز 1308ش/ 1929م، وارد کابل شد و با عنوان نادرشاه، زمام امور را در دست گرفت (فریزر تایتلر، همانجا). چگونگی دست‌یافتن نادرشاه بر بچه‌سقا به درستی دانسته نیست. به گفتۀ فرهنگ بچه سقا درصدد ادامۀ مبارزه و مقابله با نادرشاه بود، اما او دست به حیله زد و جمعی از روحانیون را نزد بچه‌سقا فرستاد و با دادن امان‌نامه‌ای د حاشیۀ قرآن، او را به کابل کشاند (همانجا). گرگوریان بر آن است که پیروان بچه سقا به او خیانت کردند و او را به نادرخان تحویل دادند (ص 286؛ قس: دوپره، همانجا) و به هر روی، حبیب‌الله به همراه جمعی از نزدیکانش تسلیم نادرخان شد و پس از چند روز همگی اعدام شدند (فرخ، 1/ 507-508).
قیام بچه سقا به قیام سقوی شهرت یافت. برخی این قیام را دهقانی نامیده‌اند (ایرانیکا، III/ 336)؛ اما در واقع باید آن را نوعی قیام مذهبی و ضدتجددطلبی تلقی کرد. بچه یقا از سواد و سیاست بهره‌ای نداشت. اما شجاع و متدین بود و می‌خواست شریعت اسلام را در افغانستان جاری سازد. با اینکه در جلب رضای مردم و ایجاد دولتی همگون توفیقی نداشت، اما نامش به عنوان شیر کوهستان در داستانهای عامیانه راه یات. منابع افغانی نظر مساعدی به قیام او ندارند و او را بازیچۀ سیاست انگلیس معرفی کرده‌اند (فرهنگ، 1(2)/ 593)س. در واقع بچه سقا، در حکم وسیله‌ای برای از بین بردن امان‌الله خان و اصلاحات او، و ممانعت از نفوذ روسها در افغانستان به شمار می‌رفت. برخی از منابع غربی نیز برآنند که انگلیسیها در روی کارآمدن بچه سقا نقش اساسی داشته‌اند (هایمن، 43؛ نیز ﻧﻜ : ایرانیکا، II/ 338).
بچه‌سقا می‌خواست با دولتهای خارجی ارتباط برقرار سازد، حتى اجازۀ بازگشایی مدارس زبانهای خارجی را داد، اما از حمایت هیچ‌کدام از این دولتها برخوردار نشد (گرگوریان، 277-276). متن اعلامیۀ او در آغاز حکومتش دیدگاه وی را نسبت به حکومت و ادارۀ کشور و مردم به خوبی نشان می‌دهد (مایل هروی، 46):
«مه [من] اوضای [اوضاع] کفر و بی‌دینی و لاتی‌گری حکومت سابقه ره [را] دیده، و برای خدمت دین رسول‌الله کمر جهاده [جهاد را] بسته کدم [کردم] تا شما بیادرها ره [برادرها را] از کفر و لاتیگری نجات بتم [بدهم] مه بادا زی [بعد از این] پیسه [پول] بیت الماله به تعمیر و متب [مکتب] خرج نخات کدم [نخواهم کرد] بل همه ره [را] به عسکر خودمیتم [میدهم] که چای و قند و پلوخورن، و به ملاها میتم که عبادت کنن، مه ماله سفایی و ماسول [محصول] گمرک نمی‌گیرم و همه ره بخشیدم و دگه [دیگر] مه پاچای [پادشاه] شماستم، و شما رعیت مه می‌باشین بروین [بروید] بادازی همیشه سات خوده تیرکنین [ساعت خود را خوش بگذارانید]، مرغ بازی بودنه بازی کنین، و ترنگ تامه [شاداب] خوش بگذرانین.

مآخذ

غبار، غلام، محمد، افغانستان در مسیر تاریخ، کابل، 1359ش؛
فرخ، مهدی، تاریخ سیاسی افغانستان، تهران، 1371ش؛
فرهنگ، محمد صدیق، افغانستان در پنج قرن اخیر، قم، 1371ش؛
مایل هروی، نجیب، تاریخ و زبان در افغانستان، تهران، 1362ش؛
نیز:

Afghanistan: past and persent, moscow, 1982;
dupree, L., Afghanistan, princeton, 1973;
fraser-tytler, WK., afghanistan, london etc., 1953;
gregorian, V., the emergence of modern afghanistsn, stanford, 1969;
Hyman, A., Afghanistan Under Soviet Domination, London, 1982;
Iranica;
newell, R.S., the politics of afghanistan, london, 1972;
roye, o., Islam and resistance in afghanistan, london etc., 1986.

شهناز رازپوش

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 4  صفحه : 828
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست