responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 4  صفحه : 536

ابوالخیرخان قزاق


نویسنده (ها) :
مجید سمیعی
آخرین بروز رسانی :
چهارشنبه 21 خرداد 1399
تاریخچه مقاله

اَبوالْخِیرْخانِ قَزّاق، پسر آیرش پسر آچه (1104-1161 ق / 1693- 1748 م)، رئیس یكی از قبایل قزاق كه با پذیرفتن تابعیت روسیه زمینۀ نفوذ آن دولت را در تركستان فراهم كرد. قزاقها طی سدۀ 17 م وحدت خود را از دست دادند و برحسب ارشدیت شاخه‌های قبیله‌ای به سه ارودی اولوغ (بزرگ)، اورتا (میانه)، و كیچی (كوچك) تقسیم شدند كه این آخری، دریای برخلاف نامش، كوچ‌نشینان بیشتری را در برداشت. ابوالخیرخان پیشوای همین اردو بود كه در نواحی بین دریاچۀ آرال و خزر سكنی داشتند (آكینر، 363؛ بارتولد، 265).
قزاقها به سبب حملات قبایل مجاور، بر آن شدند كه به تابعیت پتر كبیر گردن نهند. از این روی در 1717 م ابوالخیرخان همراه با دیگر رؤسای قزاق، اسماً به تابعیت روسیه در آمد (همو، 266). از آن پس قزاقها توانستند دشمنان اصلی خود یعنی «اویراتها» را شكست دهند و عقب برانند (GSE, II / 507). پس از مرگ پتركبیر، ابوالخیرخان در 1726 م بر آن شد تا اردوی خود را رسماً تحت تابعیت روسیه قرار دهد، اما روسها نپذیرفتند (همانجا)؛ با اینهمه مدتی بعد دولت روسیه كوشید تا در استپهای قزاقها نفوذ كند (ریوكین، 13). به همین سبب پیشنهاد تابعیت ابوالخیرخان در 1730 م مورد توجه روسها قرار گرفت و آنان نماینده‌ای به نام میرزا توكل اف را برای مذاكره با ابوالخیرخان نزد وی اعزام كردند. سرانجام دو سال بعد در 1733 م (1146 ق) ابوالخیرخان به تابعیت روسیه درآمد و سوگند وفاداری یاد كرد (بارتولد، همانجا؛ رمزی، 2 / 518). ابوالخیرخان بر آن بود تا به یاری روسیه قدرت خود را مستحكم سازد و حتی شاید رهبری تمام قبایل قزاق را به دست گیرد. از این روی دولت روسیه، به درخواست او، قلعه‌ها و شهرهایی در قلمرو قزاقها بنا كرد (بارتولد، 266- 268؛ نیز نك‌ : GSE، همانجا).
پس از 1737 م روسها گروهی را برای پی‌گیری اهداف خود به دشت سیحون روانه كردند. آنان چون دریافتند كه ابوالخیرخان به خیوه، تختگاه خوارزم رفته، به دنبال وی رهسپار این شهر شدند (بارتولد، 269). در این زمان (1740 م) نادرشاه افشار به خیوه تاخت و آنجا را به محاصره گرفت. ابوالخیرخان همراه با لشكری از قزاق و ازبك به یاری ایلبارس، خان خیوه رفت، اما كاری از پیش نبرد و با نادرشاه از در صلح درآمد (استرآبادی، 458). نادر موافقت كرد در صورتی كه ابوالخیرخان به حضورش رسد، با او قرارداد صلح منعقد كند، اما وی با بهره بردن از فرصتی نمایندگان اعزامی دولت روسیه را در خیوه باقی گذاشت و به موطن اصلی خود بازگشت. پس از آنكه سپاه نادر از خیوه دور شد، ‌مردم آنجا نورعلی پسر ابوالخیرخان را به فرماندهی برگزیدند. نوعلی به رغم درخواست روسها، از پذیرفتن تابعیت روسیه و ابراز سوگند وفاداری به آنها خودداری كرد (بارتولد، همانجا). چنین می‌نماید كه ابوالخیرخان كه اینكه نفوذ و سیطره‌ای یافته بود و برخی از اهداف خود را ملحق می‌دید، از هماهنگی با روسها سرباز می‌زد. روسها نیز در مقابل سرسختی او بر آن شدند كه با دیگر قبایل ارتباط برقرار كنند. در 1742 م كه قره قالپاقها ــ ساكن در بخشهای میانی و پایین رود سیحون و تابع قزاقهای ارودی كوچك ــ از سوی همسایگان خود مورد تهاجم قرار گرفتند، از روسیه درخواست تابعیت كردند و پذیرفته شد، اما ابوالخیرخان سال بعد به قره قالپاقها حمله برد و آنان را از آنجا بیرون راند (GSE, II / 422).
سرانجام ابوالخیر طی درگیریهای داخلی میان قبایل قزاق به دست سلطان باراق (براق) به قتل رسید و پسرش نورعلی با حمایت روسها به فرماندهی ارودی كوچك برگزیده شد (رضانور، 6 / 13؛ GSE, II / 507).

مآخذ

آكینر، شیرین، اقوام مسلمان اتحاد شوروی، ترجمۀ محمد حسین آریا، تهران، 1367 ش؛
استرابادی، میرزا مهدی خان، تاریخ جهانگشای نادری، تهران، 1368 ش؛
بارتولد، واسیلی، خاورشناسی در روسیه و اروپا، ترجمۀ حمزه سردادور، تهران، 1351 ش؛
رضانور، تورك تاریخی، استانبول، 1344 ق / 1925 م؛
رمزی، م.م.، تلفیق الاخبار و تلقیح الآثار، اورنبورگ، 1908 م؛
ریوكین، مایكل، حكومت مسكو و مسألۀ مسلمانان، ترجمۀ محمود رمضان‌زاده، مشهد، 1366 ش؛
نیز:

GSE.

مجید سمیعی

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 4  صفحه : 536
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست