responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 2  صفحه : 154

بهار، محمد تقی


نویسنده (ها) :
احمد سمیعی
آخرین بروز رسانی :
سه شنبه 13 خرداد 1399
تاریخچه مقاله

بَهار، محمدتقی‌ ملك‌ الشعرا (13 ربیع‌الاول‌ 1304ق‌ - اول‌ اردیبهشت‌ 1330ش‌ / 10 دسامبر 1886-20 آوریل‌ 1951م‌)، شاعر، روزنامه‌نگار، نمایندۀ مجلس‌، وزیر، استاد دانشگاه‌ و عضو فرهنگستان‌ ایران‌. پدرش محمدكاظم صبوری ملك‌ الشعرای‌ آستان‌ قدس‌ رضوی‌، و مادرش‌ حاجیه‌ سكینه‌ خانم‌، زنی‌ متدین‌ و از یك‌ خانوادۀ اصیل‌ گرجی بود كه در زمان عباس میرزا، در جنگهای‌ ایران‌ و روس‌، با جمعی‌ دیگر به‌ اسارت‌ به‌ ایران‌ آورده‌ شدند و به‌ دین‌ اسلام‌ درآمدند. جد پدری‌اش‌ حاج‌ محمدباقر كاشانی‌ پسر حاج‌ عبدالقدیر خاراباف‌ ساكن‌ كاشان‌ بود و اجداد مادری‌اش‌ از معاریف‌ گرجستان‌ بودند (یغمایی‌، حبیب‌، «در احوال‌...»، 55 -57؛ میرانصاری‌، 2 /24).

دوران‌ كودكی‌ و نوجوانی

بهار در محلۀ سرشور مشهد به‌ دنیا آمد. وی‌ را از 4 سالگی‌ به‌ مكتب‌ سپردند. معلمش‌ زن‌ عموی‌ او بود و بهار قرآن‌ را نزد او خواند. در 6 سالگی‌ كه‌ به‌ مكتب‌ پسران‌ رفت‌، فارسی و قرآن را خوب می‌خواند. در 7 سالگی‌، شاهنامه‌ را نزد پدرش‌ می‌خواند. خواندن‌ شاهنامه‌ و درس‌ مكتبی‌ صدكلمۀ رشید وطواط، قریحۀ شاعری‌ او را پروراند. در همان‌ اوان‌ توانست‌ به‌ بحر متقارب‌ شعر بسراید؛ همشاگردان‌ مكتبی‌ خود را به‌ شعر هجو می‌گفت‌ یا برای‌ آنان‌ غزل‌ می‌سرود. 10 ساله‌ بود كه‌ همراه پدر و مادر و خواهر 6 ساله‌ و برادر دوساله‌اش‌ به‌ عتبات‌ سفر كرد (ملك‌زاده‌، «ح‌ ـ ط»). وی‌ تحصیلات‌ ابتدایی‌ را با آموزش‌ مقدمات‌ عربی‌ و فارسی‌ و سپس‌ متون‌ ادبی‌ آغاز كرد و در جوانی‌ از محضر درس‌ صیدعلی‌ خان‌ درگزی‌ بهره‌ برد (میرانصاری‌،2 /3).در 15سالگی‌،به‌ درخواست‌ نصیرالملك‌ شیرازی‌ (تولیت آستان قدس‌)، و پدرش ملك‌الشعرا صبوری‌ از مشیرالدوله‌ (حاكم‌ خراسان‌) لقب «ثقة الكتّاب‌» با مواجب‌ نقدی‌ و جنسی‌ به‌ او اعطا شد (همو، 2 /25-27).

پس‌ از درگذشت‌ پدر و انقراض‌ سلسلۀ قاجار

بهار پس‌ از مرگ‌ پدر، تحصیلات‌ خود را نزد ادیب‌ نیشابوری‌(ه‌ م‌) دنبال‌ كرد و مقدمات‌ عربی‌ را در مدرسۀ نوّاب‌، در خدمت‌ استادان‌ فرا گرفت‌ (ملك‌زاده‌، «ح‌») و تحت‌ تأثیر ادیب‌ به‌ سبك‌ خراسانی‌ روی‌ آورد (پروین‌ گنابادی‌، 13).
بهار 19 ساله‌ بود كه‌ بنابر سنت‌ جاری‌ و به‌ پشتوانۀ مدیحه‌ای‌ كه‌ سروده‌ بود، به‌ فرمان‌ مظفرالدین‌ شاه‌ لقب‌ ملك‌ الشعرا به‌ او تفویض‌ شد (میرانصاری‌، همانجا؛ یغمایی‌، اقبال‌، «محمدتقی‌...»، 484). ملك‌ الشعرای‌ جدید با نخستین‌ قصیده‌ای‌ كه‌ در مراسم‌ عید خواند، همۀ حاضران را مسحور حدت ذهن و دقت‌ بیان‌ خویش‌ ساخت‌ (علوی‌، 2).
بهار را به‌ سرقت‌ ادبی‌ متهم‌ كردند و سروده‌های‌ او را از آن‌ پدر و حتى مادرش‌ دانستند، یا به‌ بهار شیروانی‌، معاصر پدرش‌ نسبت دادند. وی برای رد این اتهامات‌، آزمایشهای‌ شعری‌ دشواری‌ را گذراند. پس‌ از این‌ آزمایشها بود كه‌ دوستان‌ به‌ شاعری‌اش‌ معترف، و دشمنان‌ از هرزه‌درایی‌ ظاهراً منصرف‌ گشتند (بزرگ‌نیا، 22؛ ملك‌زاده‌، «ط ـ ك‌»).
بهار فعالیت‌ مطبوعاتی‌ و سیاسی‌ را از سالهای‌ جوانی‌ آغاز كرد و تا پایان‌ عمر همچنان‌ سیاست‌ پیشه‌ باقی‌ ماند. وی‌ كه‌ با خواندن‌ كتابها و مجلات‌ جدید مصری‌، با افكار نو آشنا شده‌ بود، در 1324ق‌، به‌ مشروطه‌خواهان‌ پیوست‌ و به «انجمن‌ سعادت‌» خراسان‌ راه‌ یافت‌. در دورۀ استبداد صغیر (23 جمادی‌ الاول‌ 1326-26 جمادی‌ الآخر 1327)، به‌ همراه‌ سیدحسین‌ اردبیلی‌، روزنامه‌ای‌ با عنوان‌ خراسان‌ منتشر ساخت‌ كه‌ اشعارش‌ با امضای‌ مستعار «رئیس‌ الطلاب‌» در آن‌ چاپ‌ می‌شد (میرانصاری‌، 2 /3-4؛ نک‌ : رعدی‌ آدرخشی‌، 69). وی از سال فتح تهران‌ نویسندگی‌ در جراید ملی‌ را آغاز كرد و نخستین‌ مقاله‌های‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌ او در جریدۀ طوس‌، و بعضی بی‌امضا در حبل‌المتین‌ انتشار یافت‌ (اتحاد، 147).
بهار روزنامۀ نوبهار را در شوال‌ 1328 در مشهد تأسیس‌ كرد كه‌ با پیوستن‌ او به‌ حزب‌ دموكرات‌، ناشر افكار آن‌ حزب‌ شد. این‌ روزنامۀ سیاسی‌ ـ ادبی كه‌ هفته‌ای‌ دو شماره‌ از آن‌ منتشر می‌شد، پس‌ از یك‌ سال‌ و نشر 80 شماره‌ (نخستین‌ شماره‌ در پنجشنبه‌ 9 شوال‌ 1328 و آخرین‌ شماره‌ در 14 شوال‌ 1329)، بر اثر فشار دولت تزاری روس تعطیل شد (میرانصاری‌، 2 /44، 349). وی‌ پس‌ از دو ماه‌ به جای آن در 5 ذیحجه‌، تازه‌ بهار را در مشهد منتشر ساخت‌ كه‌ انتشار آن‌ تا اواخر محرم‌ 1330 ادامه‌ داشت‌. دومین شمارۀ آن با صدور اولتیماتوم روس مصادف شد و در نهمین‌ شماره‌ دچار توقیف‌ گشت‌. پس‌ از آن‌، بهار با جمعی‌ از دوستان‌ حزبی‌ به‌ تهران‌ تبعید شد و پس‌ از یك‌ سال‌ و اندی‌ به‌ مشهد بازگشت‌ و نخستین‌ شمارۀ دورۀ سوم نوبهار را در یكشنبه‌ 7 صفر 1332 با مقالات‌ اجتماعی‌ در آن‌ شهر منتشر كرد كه‌ تا پنجشنبه‌ 10 ذیقعدۀ همان سال‌، مجموعاً 77 شماره از آن‌ درآمد و با برگزیده‌ شدن بهار به نمایندگی‌ مجلس شورای ملی تعطیل شد (همو، 2 /349-351). بهار در همین‌ سال‌ به‌ نمایندگی‌ دموكراتهای‌ خراسان‌ و مردم‌ كلات‌، درگز و سرخس‌ انتخاب‌ شد، اما اعتبار نامۀ او با مخالفت‌ روبه‌رو گشت‌ و فقط پس‌ از 6 ماه‌، بر اثر تلگرامهای‌ پیاپی‌ اهالی خراسان به‌ تصویب‌ رسید و بهار به‌ دورۀ سوم‌ مجلس‌ راه‌ یافت‌ (همو، 2 /47-49). وی‌ بار دیگر روزنامۀ نوبهار (دورۀ چهارم‌) را در تهران‌ منتشر ساخت‌. طلیعۀ این‌ دوره‌ روز شنبه‌ 16 محرم‌ 1333 به‌ دست خوانندگان رسید. نوبهار در این‌ دوره‌ هفته‌ای‌ دو شماره‌ روزهای‌ سه‌شنبه‌ و جمعه‌ در می‌آمد و مجموعاً بجز طلیعه‌، 86 شماره‌ از آن‌ (2 صفر 1333 تا 4 محرم‌ 1334) منتشر، و با ورود قشون‌ روس‌ به‌ تهران‌ و مهاجرت‌ بهار به‌ قم‌ تعطیل‌ شد (همو، 2 /351-352).
بهار به‌ توصیۀ مستوفی‌ الممالك‌، رئیس‌ الوزرا در 7 محرم‌ 1334 به‌ قم‌ مهاجرت‌ كرد و زیر لوای‌ كمیتۀ دفاع‌ ملی‌ قرار گرفت‌ و از خطری‌ كه‌ در تهران‌ او را تهدید می‌كرد، در امان‌ ماند؛ اما از این‌ سفر با دست‌ شكسته‌ به‌ تهران‌ بازگشت‌. در همین‌ ایام‌ بود كه‌ در تحلیل‌ انقلاب‌ مشروطیت‌ و سالهای‌ پایانی‌ عصر قاجار و رقابت‌ روس‌ و انگلیس‌ در ایران‌ و جنگ‌ جهانی‌ اول‌، شرح‌ مفصلی‌ در ماه‌ صفر 1334 نوشت‌ (نک‌ : همو، 2 /358- 389). بهار در تهران‌ مهمان‌ امیر مفخم‌ بختیاری‌ بود؛ سپس‌ بر اثر فشار روس‌ و انگلیس‌، به‌ امر سپهسالار اعظم‌ محمدولی‌ خان‌ تنكابنی‌، رئیس‌ الوزرای‌ وقت‌ به‌ بجنورد تبعید شد (همو، 2 / 58-66). وی‌ با سردار معزّز، حاكم‌ بجنورد روابط خوبی‌ داشت‌ و او را در قصیده‌ای‌ ستود (نک‌ : همو، 2 /65).
بهار با تشكیل‌ كابینۀ وثوق‌الدوله‌، پس‌ از گذراندن‌ یك‌ دورۀ 6 ماهۀ تبعید، به‌ تهران‌ آمد و بار دیگر روزنامۀ نوبهار (دورۀ پنجم‌) را با عنوان‌ نوبهار روزنامۀ آزادی‌ در روز یكشنبه‌ 19 شعبان‌ 1335ق‌ /20 جوزا (خرداد) 1296ش‌ منتشر ساخت‌ كه‌ پس‌ از 20 شماره‌ (هفته‌ای‌ دو شماره‌) در 11 برج‌ اسد (مرداد) همان‌ سال‌ توقیف شد و به‌ جای‌ آن‌ زبان‌ آزاد، به‌ صاحب‌ امتیازی‌ و مدیریت‌ معاون‌ السلطنه‌ از 14 اسد (مرداد) تا 8 عقرب‌ (آبان‌) 1296ش‌، مجموعاً 35 شماره‌، منتشر گردید (همو، 2 /66، 352-353).
نخستین‌ شمارۀ دورۀ ششم‌ نوبهار، به‌ دنبال‌ آخرین‌ شمارۀ زبان‌ آزاد (شم‌ 55 دورۀ پنجم‌ نوبهار) با عنوان‌ سابق‌ نوبهار، روزنامۀ آزاد ملی‌ در روز پنجشنبه‌ 14 محرم‌ 1336 منتشر شد و تا 22 اسفند 1296 مجموعاً 108 شماره‌ از آن‌ انتشار یافت‌. در همین‌ اوان‌ بهار در ادارۀ روزنامۀ نیمه‌رسمی‌ ایران‌ با برادرش‌، میرزا محمدخان‌ ملك‌زاده‌ همكاری‌ داشت‌. در 1297ش‌ مقالات‌ بهار در این‌ روزنامه‌ با امضای «مدیر سیاسی‌، م‌. بهار» به‌ چاپ‌ می‌رسید. روزنامۀ ایران‌ از 22 اسفند 1298 تا 23 اسفند 1299 با مدیریت بهار منتشر شد و او از این‌ تاریخ‌ تا 1301ش‌ از مطبوعات‌ كناره‌ گرفت‌ (همو، 2 /352-355).
در سالهای‌ 1294- 1298 ش‌ دو حادثۀ مهم‌ در زندگی‌ بهار روی‌ داد: یكی‌ تأسیس «انجمن‌ دانشكده‌» كه‌ عده‌ای‌ از جوانان‌ فاضل‌ روشن‌فكر ــ كه بعضی از آنها بر یك‌ یا چند زبان‌ خارجی‌ آشنایی‌ داشتند ــ به‌ آن‌ پیوستند. هدف‌ انجمن‌، تجدد به‌ معنی‌ تلفیق‌ سنت‌ و تحولات‌ روز بود. مجلۀ ماهانۀ دانشكده‌ كه‌ 12 شماره (اول اردیبهشت‌ 1297- اول‌ اردیبهشت‌ 1298) از آن‌ انتشار یافت‌، ناشر افكار این‌ انجمن‌ شد و بیشتر صبغۀ ادبی‌ و دعوی‌ تجدد داشت‌. علاوه‌ بر بهار عده‌ای‌ از اهل‌ قلم‌ مانند عباس‌ اقبال‌ آشتیانی‌، غلامرضا رشید یاسمی‌، سعید نفیسی‌ و سردار معظم‌ خراسانی‌ (تیمورتاش‌) با این مجله‌ همكاری داشتند (یغمایی‌، حبیب‌، «وفیات‌...»، 495؛ رعدی آدرخشی‌، 134،‌136؛ میرانصاری‌، 2 /355). بهار این‌ مجله‌ را دومین‌ مجلۀ ادبی‌ معرفی‌ می‌كند كه‌ با روحی‌ جوان‌ و رنگ‌ و بوی‌ ادبیات‌ جدید منتشر می‌شود و منصفانه‌ اقرار می‌كند كه‌ در انتشار این‌ مجله‌ مرهون‌ مجلۀ بهار اعتصام‌ الملك‌ است‌ (نک‌ : «یك‌ سال‌...»، 565).
بهار و دوستانش‌ با نوشتن‌ مقالات‌ سیاسی‌ و ادبی‌، تحول‌ و پیشرفت‌ درخور توجهی‌ در نثر فارسی‌ پدید آوردند و كاری‌ كه‌ دهخدا و عده‌ای‌ دیگر آغاز كرده‌ بودند، با قلم‌ اینان‌ ادامه‌ یافت‌ و كمال‌ پذیرفت‌. به‌ تأثیر این‌ گروه‌ بود كه‌ نثر پیچیده‌ و مغلق‌ عصر قاجار به‌ نثر روان‌ امروز بدل‌ شد و زبان‌ فارسی‌ برای‌ بیان‌ مفاهیم‌ و مطالب‌ علمی‌ آماده‌ گردید (فرشید ورد، 1 /283-284).
حادثۀ دیگر به‌ زندگی‌ خصوصی‌ بهار مربوط است‌. او در 1297ش‌ با سودابه‌ صفدری‌ كه‌ از خاندان‌ قاجار بود، ازدواج‌ كرد (میرانصاری‌، 2 /83). همین زن‌ شجاع‌ و پرطاقت‌ بود كه‌ در سراسر دوران‌ پركشاكش‌ و جدال‌ سیاسی‌ بهار و تبعید، حبس‌، پیگرد و بیماری‌ او چرخ‌ زندگی‌ خانواده‌ را با تدبیر و صبر و استقامت‌ سزاوار تحسینی‌ گرداند و خم‌ بر ابرو نیاورد (نک‌ : بهار، پروانه‌، 640).
بهار پس‌ از كودتا در سراسر حكومت‌ 3 ماهۀ سیدضیاء، در شمیران‌ تحت‌ نظر به‌ سر می‌برد. وی‌ در دورۀ چهارم‌ مجلس‌ (تیر 1300- خرداد 1302) نیز از بجنورد، تبعیدگاه سابق خود به‌ نمایندگی‌ انتخاب‌ شد. وی‌ در شرح‌ ایام‌ تبعید خود از این‌ مهمان‌نوازی‌ مردم‌ بجنورد و انتخاب‌ خود از سوی‌ آنان‌ به‌ نمایندگی‌ مجلس‌ شورای‌ ملی‌ یاد می‌كند (نک‌ : دیوان‌، 1 /350). او در این‌ دوره‌ با سیدحسن‌ مدرس‌ در جناح‌ مخالفان‌ سردار سپه‌ جای‌ داشت‌ (میرانصاری‌، 2 /4- 5).
بهار در روز دوشنبه‌ 2 میزان‌ (مهر) 1301ش‌ نوبهار هفتگی‌ (دورۀ هفتم‌ نوبهار )را با ویژگی ادبی‌ و اجتماعی‌ در تهران‌ منتشر كرد كه تا 2 عقرب (آبان‌) 1302ش‌ مجموعاً 34 شماره‌ از آن‌ انتشار یافت‌. بهار در این‌ هفته‌ نامه تاریخ‌ اجتماعیون‌ و اشتراكیون‌ (سوسیال دموكراتها) را می‌نوشت و عباس اقبال آشتیانی‌، غلامرضا رشید یاسمی‌ و احمد كسروی‌ از جملۀ همكاران‌ قلمی‌ او بودند (همو، 2 /356).
در دورۀ پنجم‌ مجلس‌ نیز بهار از ترشیز (كاشمر)، بجستان‌، كوه‌ سرخ‌ و توابع‌ به‌ نمایندگی‌ انتخاب‌ شد (همو، 2 /98) و همراه‌ با مدرس‌، در جناح‌ مخالف‌ رضاخان‌، با تغییر سلطنت‌ مخالفت‌ كرد (همو، 2 /5). بر اثر همین‌ مخالفت‌ سرتیپ‌ مرتضی‌ خان‌ یزدان‌ پناه‌، حاكم نظامی تهران در 26 میزان (مهر) 1303ش‌ سلب‌ مصونیت‌ او را به‌ رضاخان‌، رئیس‌ الوزرا پیشنهاد كرد (همو، 2 /103-104). همچنین‌ پس‌ از نطق‌ بهار در آبان‌ ماه‌ 1304 در مجلس‌ و مخالفت‌ او با دولت‌ رضاخان‌، دستور ترور او داده‌ شد كه‌ واعظ قزوینی‌، نویسندۀ روزنامۀ رعد قزوین‌ و از طرفداران‌ دولت‌ به‌ جای‌ او قربانی‌ شد (همو، 2 /104- 105). بهار پس‌ از آن‌ تا 1321ش‌ از قلم‌ زدن‌ در زمینۀ سیاست كناره‌ گرفت‌ و به‌ فعالیت‌ علمی‌ و تحقیقاتی‌ پرداخت‌ (همو، 2 /356).
دوران‌ سلطنت‌ رضاشاه (21 آذر 1304- شهریور 1320): بهار پس از رسیدن رضاخان به سلطنت‌، در دورۀ ششم‌ (تیر 1305- مرداد 1307) به‌ نمایندگی‌ مردم‌ تهران‌ به‌ مجلس‌ راه‌ یافت‌ (همو، 2 /5). به‌ نظر می‌رسید كه‌ بهار با مرجع‌ قدرت‌ سر آشتی‌ دارد. طلیعۀ این‌ آشتی‌ جویی‌ ــ كـه‌ حكم‌ نوعی‌ آتش‌ بـس‌ داشت‌ ــ سرودن‌ مثنوی‌ چهار خطابه‌ بود (نک‌ : دیوان‌، 2 /143-152). وی‌ آن‌ را در مراسم‌ سلام‌ عید نوروز 1305ش‌، در حضور شاه‌ خواند و مورد توجه‌ قرار گرفت‌ و قرار شد به‌ امر شاه‌ تكمیل‌ و طبع‌ شود و چنین‌ شد (میرانصاری‌، 2 /227). این‌ منظومه‌ حاوی‌ نصیحت‌، تعالیم‌ اجتماعی‌ و اخلاقی‌ و گاه‌ هشدارهایی‌ بود با لحنی‌ تند مبنی‌ بر دعوت‌ شاه‌ به‌ شنیدن «نالۀ مظلوم‌» كه «صدای‌ خداست‌» (نک‌ : دیوان‌، 2 /145).
در پایان دورۀ ششم مجلس‌، با تسلط نظامی‌ و سیاسی‌ رضاشاه‌، دیگر زمینه‌ای برای فعالیت سیاسی بهار وجود نداشت و او هوشمندانه از سیاست كناره گرفت‌. وی پیش از آن‌ (18 دی‌ 1305) به‌ عضویت‌ شورای‌ عالی‌ معارف‌ منصوب‌ شده‌ بود (میرانصاری‌، 2 /108) كه‌ این‌ سمت‌ را تا 1322ش‌ حفظ كرد. بهار در این‌ دوران‌ به‌ فعالیت‌ علمی‌ و آموزشی‌ روی‌ آورد و در كنار استادانی‌ سرشناس‌ چون‌ عباس‌ اقبال‌ آشتیانی‌، بدیع‌الزمان‌ فروزانفر و رضازاده‌ شفق‌ در سال‌ تحصیلی‌ 1307- 1308ش‌ در دارالمعلمین ‌عالی‌ به‌ تدریس‌ پرداخت‌ (همو،2 /113- 115).
بهار از 1300 تا 1305ش‌ به‌ همراه‌ جمعی‌ از دانشمندان‌ ایرانی‌ از‌جمله‌ سعید نفیسی‌، رشید یاسمی‌ و كسروی‌ در محضر هرتسفلد، ایران‌شناس‌ نامی‌ به‌ فراگیری‌ زبان‌ پهلوی‌ پرداخت‌ و به‌ پیشنهاد او بود كه‌ دورۀ درسی‌ در این‌ زمینه‌ دایر شد (علوی‌، 11؛ گلبن‌، 108). بهار به‌ آموختن‌ زبان‌ پهلوی‌ اكتفا نكرد و شماری‌ از متون‌ آن‌ زبان‌ را به‌ نظم‌ و نثر به‌ زبان‌ فارسی‌ برگرداند و به‌ مطالعات‌ تطبیقی‌ زبانهای‌ فارسی‌ میانه‌ و نو نیز پرداخت‌. او با این‌ زمینه‌ و سابقه‌ بود كه‌ در برنامۀ درسی‌ پیشنهادی‌ خود برای‌ دارالمعلمین‌ عالی‌ موادی‌ از متون‌ پهلوی‌ و نیز مطالبی‌ چون‌ تفاوت‌ میان‌ وزن‌ شعر پیش‌ از اسلام‌ و عصر اسلامی‌، خصوصیات‌ وزن‌ فهلویات‌، تفاوتهای‌ زبان‌ پهلوی‌ با زبان‌ فردوسی‌ و جز آنها گنجاند. در طرح‌ پیشنهادی‌ بهار، تأثیر حوادث‌ و جریانات‌ سیاسی‌ و فكری‌ در تحول‌ و رشد علوم‌ و تأثیر آن‌ در ادبیات‌ نیز گنجانده‌ شده‌ بود. در مبحث «دورۀ ادبی مشروطیت‌» نیز به تركیبات و اصطلاحات‌ جدید كه‌ به‌ تدریج‌ از راه‌ مطبوعات‌ به‌ زبان‌ و ادبیات‌ فارسی‌ راه‌ می‌یافت‌، توجه‌ شده‌ بود (میرانصاری‌، 2 /116-126).
فعالیت‌ آموزشی‌ بهار در دارالمعلمین‌ دیری‌ نپایید. به‌ سعایت‌ محمد درگاهی‌، رئیس‌ شهربانی‌ وقت‌ و به‌ موجب‌ حكم‌ وزارت‌ معارف‌ از اول‌ مهرماه‌ 1308 به‌ خدمت‌ او خاتمه‌ داده‌ شد. حكم‌ در 14 مهر، یعنی‌ زمانی‌ صادر شد كه‌ بهار در زندان‌ بود (همو، 2 /127). او چند ماهی‌ در زندان‌ موقت‌ شهربانی‌ به‌ سر برد و در اشعاری‌ به‌ شرح‌ رنجهای‌ خود در این دوران‌ پرداخت‌ (نک‌ : دیوان‌، 1 /450-462).
بهار پس‌ از آزادی‌ كه‌ ظاهراً با فرستادن‌ غزلی‌ از زندان‌ برای‌ شاه‌ آن‌ را حاصل‌ كرد، بار دیگر به‌ مطالعۀ متون‌ و تتبع‌ و تحقیق‌ ادبی‌ و زبانی‌ پرداخت‌. در 1311ش‌، در اجرای‌ قراردادهایی‌ كه‌ در زمان علی‌اصغر حكمت‌ با وزارت معارف‌ منعقد كرد، به‌ تصحیح‌ مجمل التواریخ والقصص‌، تاریخ‌ بلعمی‌ و منتخب‌ جوامع‌ الحكایات‌ عوفی‌ پرداخت‌ (میرانصاری‌، 2 /5). اما او را در این‌ احوال‌ نیز آسوده‌ نگذاشتند و در نخستین‌ روزهای‌ سال‌ 1312ش‌ بار دیگر بازداشت‌، و پس‌ از مدتی‌ به‌ اصفهان‌ تبعید كردند (همانجا).
بهار در ایام‌ تبعید از تحقیق‌ و تتبع‌ باز نایستاد و یكی‌ از بهترین‌ مقاله‌های‌ خود را دربارۀ فردوسی‌ در همین‌ ایام‌ نوشت‌ و در مجلۀ باختر به‌ مدیریت‌ سیف‌ پور فاطمی‌ منتشر ساخت‌ (همو، 2 /28).
پیش‌ از برگذاری‌ جشن‌ هزارۀ فردوسی‌ (مهر 1313)، ذكاء الملك‌ فروغی‌ از شاه‌ تقاضا كرد كه‌ به‌ تبعید بهار پایان‌ داده‌ شود تا او بتواند در آن‌ مراسم‌ شركت‌ كند. بهار به‌ توصیۀ فروغی‌ كه‌ به‌ وسیلۀ لقمان‌ الدولۀ ادهم‌، از دوستان‌ نزدیك‌ ملك‌ الشعرا، در تهران‌ به‌ همسر او ابلاغ‌ شد، قصیدۀ «وارث‌ طهمورث‌ و جم‌» را در مدح رضاشاه سرود (نک‌ : دیوان‌، 1 /575- 578). فرمان‌ رضاشاه‌ در 26 اسفند 1312 از دفتر مخصوص‌ (حسین‌ علاء) به‌ رئیس‌ الوزرا (فروغی‌)، و در 22 فروردین‌1313 از فروغی‌ به‌ سرلشكر محمدحسین‌ آیرم‌، رئیس‌ تشكیلات‌ نظمیۀ مملكتی‌ ابلاغ‌ شد. به‌ موجب‌ این‌ فرمان‌ بهار پس‌ از گذراندن‌ 5 ماه‌ در زندان‌ و 8 ماه‌ و نیم‌ در تبعید آزاد شد (میرانصاری‌، 2 /171-173؛ متینی‌، 572).
بهار در بازگشت‌ از تبعید به‌ عضویت‌ كنگرۀ هزارۀ فردوسی‌ انتخاب‌ شد و ضمن‌ شركت‌ در مراسم آن در تهران‌، قصیده‌ای‌ بلند در 81 بیت‌ را كه‌ با عنوان «آفرین‌ فردوسی‌» سروده‌ بود، خواند (نک‌ : دیوان‌، 1 /586-594). او در این‌ جشن‌ با عده‌ای‌ از شركت‌كنندگان‌ خارجی‌ ازجمله جان درینك‌ واتر، شاعر و نمایشنامه‌نویس‌ انگلیسی‌ ــ كه‌ نمایندگی‌ دولت‌ انگلستان‌ را داشت‌ ــ آشنایی‌ یافت‌ و شعر زیبایی‌ را كه‌ او به‌ زبان‌ انگلیسی‌ سروده‌، و در مراسم‌ خوانده‌ بود، به‌ شعر فارسی‌ در بحر متقارب‌ برگرداند (نک‌ : همان‌، 2 /293-297؛ میرانصاری‌، 2 /175؛ «درینك‌ واتر ... »، 50-54).
از آن‌ پس‌ تا سقوط رضاشاه‌، بهار دور از غوغای‌ سیاست‌، زندگی‌ نسبتاً آرامی‌ گذراند. پس‌ از جشن‌ هزارۀ فردوسی‌ به‌ موجب‌ حكم‌ علی‌اصغر حكمت‌، وزیر معارف‌ كه‌ به‌ شاعر آزاده‌ تعلق‌ خاطر داشت‌، به‌ تدریس‌ در دانش‌سرای‌ عالی‌ مشغول‌ شد و ضمن‌ تدریس‌، به‌ كار تحقیق‌ ادامه‌ داد كه‌ حاصل‌ آن‌ در مجلات‌ معتبر آن‌ زمان‌ منتشر می‌شد (میرانصاری‌، 2 /185).
بهار در رشتۀ زبان‌ و ادبیات‌ فارسی‌ دورۀ لیسانس‌ دانش‌سرای‌ عالی‌ و دانشكدۀ ادبیات‌ دانشگاه‌ تهران‌، شاهنامه‌، دستور زبان‌ فارسی‌، بدیع‌، و تطور زبان‌ فارسی‌ (سبك‌شناسی‌ نظم‌ و نثر) درس‌ می‌داد (یغمایی‌، حبیب‌، «در احوال‌»، 59). او با بهره‌مندی‌ از حافظه‌ای بسیار قوی، درس سبك‌شناسی را بی‌كمترین‌ یادداشتی‌ با نظم‌ و نسق‌ درخور ستایشی‌ تقریر می‌كرد و شواهد شعری‌ را از بر می‌خواند. وی‌ هم‌ در این‌ درس‌ و هم‌ در دستور زبان‌ نكات‌ مهم‌ تازه‌ای‌ بیان‌ می‌كرد كه‌ حاكی‌ از هوش‌ سرشار او بود و تا آن‌ زمان‌ هیچ‌ محققی‌ به‌ آنها دست‌ نیافته‌ بود.
در 1314ش‌، با تأسیس «فرهنگستان‌ ایران‌» كه‌ نخستین‌ جلسۀ رسمی‌ آن‌ روز شنبه‌ 12 خرداد به‌ ریاست‌ فروغی‌ تشكیل‌ یافت‌، بهار به‌ عضویت‌ آن‌ انتخاب شد و در كمیسیونهای فرهنگ‌ فارسی‌، دستور زبان‌، و اصطلاحات‌ جغرافیایی‌ شركت‌ كرد (میرانصاری‌، 2 /184).
در 1316ش‌ كه‌ دورۀ دكتری زبان و ادبیات‌ فارسی در دانشكدۀ ادبیات‌ دانشگاه‌ تهران‌ گشایش‌ یافت‌، تدریس‌ سبك‌شناسی‌، زبان‌ و ادبیات‌ ایران‌ بعد از اسلام‌ و عروض‌ به‌ بهار محول‌ گردید (یغمایی، اقبال‌، «محمدتقی‌»، 487؛ گلبن‌، 110؛ میرانصاری‌، 2 /211). از میان‌ نخستین‌ دانشجویان‌ این‌ دوره‌، محمدمعین‌، ذبیح‌ الله‌ صفا، پرویز ناتل‌ خانلری‌، زهرا كیا، شمس‌الملوك‌ مصاحب‌ و حسین‌ خطیبی‌ را می‌توان‌ نام‌ برد.
بهار طی‌ سالهای‌ 1314- 1318ش‌، ضمن‌ تدریس‌ دانشگاهی‌، به‌ كار تصحیح‌ متون‌ كهن‌ روی‌ آورد كه‌ حاصل‌ آن‌، نشر تاریخ‌ سیستان‌ (1314ش‌)، رسالۀ نفس‌ ارسطو ترجمۀ باباافضل‌ كاشانی‌ (1316ش‌) و مجمل‌ التواریخ‌ والقصص‌ (1318ش‌) بود (همو، 2 /8).
در این‌ سالها بهار دست‌ كم‌ به‌ ظاهر، حكومت‌ رضاشاهی‌ را پذیرفته‌، و سازش‌ با آن‌ را گردن‌ نهاده‌ بود (نک‌ : دیوان، 1 /652-653، 656-657: قصیده‌های «دیروز و امروز» و «پیوند مصر و ایران‌»).

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 2  صفحه : 154
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست