نام کتاب : فقه نظام سياسى اسلام نویسنده : اراکی، محسن جلد : 1 صفحه : 90
طبقه دارا و
طبقه ندار، يا به عبارت ديگر: بهرهكش و مولد، يا استثماركننده و استثمارشونده و به
قول انگلس:
«اولين
تقسيم كار اجتماعى بزرگ با ازدياد بارآورى كار- يعنى ازدياد ثروت و توسعه عرصه
توليد- تحت آن شرايط عام تاريخى معيّن، لزوماً بردهدارى را بهدنبال خود آورد. از
اولين تقسيم كار اجتماعى بزرگ، اولين تقسيم بزرگ جامعه به دو طبقه تولد يافت:
اربابان و بردگان، استثماركنندگان و استثمارشوندگان»[1].
و
نيز مىگويد:
«در
اكثر دولتهاى تاريخى، حقوق شهروندان بر طبق ثروت آنها معين ميشود. و بدين طريق
اين حقيقت مسلّم را مستقيماً ابراز مىدارد كه دولت، يك سازمانِ طبقه داراست براى
حفاظت خود در مقابل طبقه ندار»[2].
با
رشد ابزار توليد و فشار متزايد طبقه بهرهكش بر طبقه مولد، تضاد بين دو طبقه شدت
گرفته تا به مرحله انفجار مىرسد و در نتيجه انفجار تضاد اجتماعى، طبقه مولد و
زحمتكش پيروز مىشود، و دولت و قدرت و ثروت در اختيار او قرار ميگيرد، تا دگرباره
جنگ طبقاتى جديدى آغاز شود و اين بار، طبقه قدرتمند و بهرهكش جديد با طبقه زيردست
و زحمتكش جديد، به جنگ برخيزد. سرانجام اين جنگ طبقاتى نيز، پيروزى طبقه زحمتكش
جديد را نتيجه مىدهد و بدين ترتيب، جامعه بشر پيوسته در حال تغيير و تحول دائمى
به سوى وضعيتى بهتر وكاملتر از وضعيت كهنه خود خواهد بود.