نام کتاب : فقه نظام سياسى اسلام نویسنده : اراکی، محسن جلد : 1 صفحه : 61
فالحكومة
على حدّ تعبير روسو، ما هي إلّا «أداة حيّة» و هي: التنظيم العملي للدّولة الذي
تشكّل عن طريقه إدارة الدولة و يعبّر عنها و تتحقق، و إنّ أهداف الدّولة و أغراضها
تنفّذ عن طريق الأداة الحكوميّة»[1].
حكومت
بنا به گفته روسو تنها يك «ابزار زنده» است. حكومت سازماندهى اجرايى دولت است كه
به وسيله آن اداره دولتى تحقق مىيابد، و نماد دولت به شمار مىآيد و اهداف و
مقاصد دولت به وسيله آن تحقق مىيابد.
در
تبيينى روشن، فرق بين «دولت» و «حكومت» در القاموس السياسى، چنين آمده است:
«والتفريق
بين الدّولة والحكومة يتضح في التفريق بين رئيس الدولة ورئيس الحكومة ومثال الأول:
الملك والإمبراطور و رئيس الجمهوريّة ومثال الثاني: رئيس الوزراء، أو المستشار»[2].
فرق
ميان دولت و حكومت در تفاوتى كه ميان رييس دولت و رييس حكومت وجود دارد و آشكار
مىگردد. مثال رييس دولت پادشاه است يا امپراطور و يا رييس جمهور، مثال رييس
حكومت، نخستوزير يا صدراعظم است.
افزون
بر فرقى كه در بالا بين مفهوم حكومت و مفهوم دولت بيان شد، فرق ديگرى بين مفهوم
اين دو واژه، به لحاظ كاركرد عينى وجود دارد كه عبارت از پايدارى «دولت» و
ناپايدارى «حكومت» است.