نظريه تكامل ديالكتيكى اصل امتناع تناقض را ناديده مى‌گيرد، درحالى‌كه بدون اصل امتناع تناقض به هيچ انديشه‌اى نمى‌توان دست يافت، و اصولًا پايه منطق و استدلال و هرگونه فعاليت علمى ويران خواهد شد.

\* هيچگاه از شيئى، نفى آن متولد نخواهد شد، انديشه پيدايش نفى و نقيض شى‌ء از شى‌ء اصل بنيادين عليت عمومى را نفى مى‌كند؛ زيرا به معناى پيدايش شى‌ء از لاشى‌ء است، و با نفى عليت نه تنها پايه همه علوم فرو خواهد ريخت، بلكه راه بر هرگونه استنتاج و استدلال علمى نيز بسته خواهد شد.

\* حركت در جهان طبيعت هميشه سير تكاملى ندارد، بسيارى از پديده‌هاى تغيير و حركت جهان، حركت به سمت كاهش و افول است. برمبناى نظريه تكامل ديالكتيكى پديده حركت كاهشى قابل توجيه و تبيين نيست.

از آنچه گفتيم معلوم شد جهان‌بينى عمومى ماترياليسم ديالكتيك كه بر دو اصل كلى ماترياليسم و ديالكتيك مبتنى است فاقد توجيه منطقى است، و دلايل منطقى فراوان بر نادرستى آن گواهى مى‌دهند.

اكنون وقت آن است كه به نقد كوتاه و گذرايى از جهان‌بينى اقتصادى ماركسيسم كه از جهان‌بينى عمومى آن برخاسته است بپردازيم.

نقدى كوتاه بر جهان‌بينى اقتصادى ماركسيسم‌

با توجه به نادرستى اصول جهان‌بينى عمومى ماركسيسم كه پايه و مبناى جهان‌بينى اقتصادى آن را تشكيل مى‌دهد، خود به خود بطلان جهان‌بينى اقتصادى ماركسيسم نيز روشن است؛ لكن مع‌الوصف با گذرى كوتاه و اشاره گونه به نقاط ضعف جهان‌بينى اقتصادى ماركسيسم، بيش از پيش به تبيين نادرستى آن مى‌پردازيم.