درباره
غاصبى كه عملى را انجام مىدهد كه موجب افزايش در مال غصبى مىشود فرمود: نتيجه
كارى كه موجب افزايش شده است، از آنِ غاصب است و آن افزايشى كه نتيجه كار غاصب
نيست از آنِ مالك است و هر نقصى كه ايجاد شده خسارت آن بر عهده غاصب است.
اين
روايت كه لسانش لسان ضرب القاعده است به عنوان يك قاعده كلى اعلام مىدارد:
كه
هر فزونى در ثروت كه نتيجه عمل عاملى باشد به عامل تعلق دارد كه دقيقاً همان
مدّعاى ما را در ما نحن فيه اثبات مىكند.
و
در موثّقه اسحاق بن عمار آمده است: «قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا إِبْرَاهِيمَ» تا آنجا
كه مىگويد:
از
امام كاظم (ع) سوال كردم- تا آنجا كه مىگويد:- گفتم خانهاى را به رهن گرفته كه
محصول دارد اين محصول از آنِ كيست؟ فرمود: از آنِ صاحب خانه است. گفتم: اگر زمين
سفيد خالى را رهن گرفته باشد و صاحب زمين بگويد
[1] . مستدرك الوسائل، ج 17، ابواب الغصب، باب النوادر،
ص 94، حديث 3.
[2] . وسائل الشيعة، ج 18، ابواب احكام الرهن، باب 8، ص
393، حديث 1.
نام کتاب : فقه نظام اقتصادى اسلام نویسنده : اراکی، محسن جلد : 1 صفحه : 226