نام کتاب : فقه نظام اقتصادى اسلام نویسنده : اراکی، محسن جلد : 1 صفحه : 131
ژان استوارت
ميلدر تعريف ديگرى كه از ثروت ارائه مىدهد آن را «قوه خريد كالا يا توان مبادله
با كالاى مورد نياز» مىداند[1].
ميلMill دو نوع ثروت را از يكديگر متمايز مىداند:
ثروت جمعى كه عبارت است از آنچه داراى منفعت و بهرهورى باشد، و ثروت فردى كه
عبارت است از آنچه بتواند فرد را بر به دست آوردن آنچه براى او مفيد است و در
اختيار ديگرى است، توانا كند بدين ترتيب ثروت شامل رهن سند مالكيت زمين نيز
مىشود.
از
سوى ديگر ميلMill امكان
ذخيره سازى و اندوختن را شرط مفهوم ثروت مىداند، و به همين دليل قدرت بر توليد
خدمت را ثروت نمىداند؛ زيرا قابل ذخيره سازى و اندوختن نيست[2].
اقتصاددانان جديد معمولًا مفهوم ثروت را به مفهوم سعادت و رفاه فردى و اجتماعى
پيوند مىزنند، و ثروت را عبارت از چيزى مىدانند كه بتواند سعادت و رفاه فردى يا
اجتماعى را تأمين كند[3].
در
فقه اسلامى ثروت معادل «مال» است كه در فارسى از آن به «دارائى» تعبير مىشود، و
بنابر آنچه از عبارت فقيهانى چون محقق ثانى (رحمة الله عليه) در جامع المقاصد[4]
و شيخ انصارى (رحمة الله عليه) در كتاب البيع استفاده مىشود[5]
ماليت مال متقوّم به بهرهورى يا منفعت مقصود نزد عقلاء است.