نام کتاب : اصول فقه نوين نویسنده : اراکی، محسن جلد : 1 صفحه : 196
مىكند گاه
بنفسه در ذهن حاضر مىشود نظير وضع كلمه «ضرب» براى حَدَث خاص يا وضع كلمه «حجر»
يا «شجر» براى معناى خاص مورد نظر در هر يك از آنها، و گاه حضور لفظ بنفسه ممكن
نيست؛ زيرا لفظى كه واضع مىخواهد آن را وضع كند از قبيل ماده خاص نظير: «ضرب» يا
«حجر» و يا «شجر» نيست؛ بلكه هيئتى است از قبيل هيئت اسم فاعل يا هيئت اسم مفعول و
نظائر آنها، در اين گونه موارد موضوع (يعنى هيئت مخصوص مورد نظر) بنفسه قابل تصوّر
نيست؛ بلكه بايد در ضمن مادهاى معين بتصور درآيد. از اين جهت است كه وضع در اين
صورت از قبيل وضع عام و موضوع خاص مىشود، بدين معنا كه ذهن هيئت مورد نظر را در
ضمن مادهاى- نظير ماده «ف. ع. ل» يعنى: «فعل»- به عنوان وجه و حاكى از ساير
هيئاتى كه در ضمن مواد مختلف تحقق خارجى پيدا مىكنند تصوّر مىكند؛ لكن در حقيقت مصاديق
اين هيئت را براى معناى خاص؛ نظير نسبت فاعلى يا نسبت مفعولى وضع مىكند. و بدين
ترتيب، وضع نوعى شكل مىگيرد، و از اين جهت به آن نوعى گفته مىشود كه موضوع لفظ
خاص نيست؛ بلكه نوع هيئتى است كه حاكى از مصاديق متكثره خارجى است.
اشكال
اين بيان:
اين
بيان كه مورد پذيرش مشهور محقّقان اصولى- از جمله استاد شهيد صدر- است مورد اشكال
است و حاصل اشكال اين است: مقصود از اينكه هيئت «فاعل» مثلًا وجه و عنوان مصاديق
هيئت فاعل نظير هيئت ضارب و قاعد و قائم و غيرها مىشود چيست؟
\*
اگر مقصود اين است كه كلمه «فاعل» با هيئت و مادهاش وجه و عنوان كلماتى نظير
«قاعد» و «قائم» و «ضارب» بمادتها و هيئتها مىشود كه بطلانش روشن است، زيرا كلمه
«فاعل» بمادته و هيئته با اسماء فاعلى ديگر نظير «قائم» «قاعد» «ضارب» تباين دارد،
و لذا نمىتواند وجه و عنوان آنها قرار بگيرد؛
\* و
اگر مقصود اين است كه هيئت «فاعل» وجه و عنوان هيئتى كه در اسماء فاعلين وجود دارد
قرار مىگيرد، يعنى هيئت «فاعل» وجه و عنوان هيئت كلماتى نظير «قائم» و «ضارب» و
«قاعد» قرار مىگيرد كه اين فرض نيز باطل است؛ زيرا هيئت در اسماء
نام کتاب : اصول فقه نوين نویسنده : اراکی، محسن جلد : 1 صفحه : 196