نام کتاب : اصول فقه نوين نویسنده : اراکی، محسن جلد : 1 صفحه : 152
پيدايش صورت
معنا در ذهن) به بازتاب شرطى اوّل تعبير مىشود و از اين قانون به قانون بازتاب
شرطى نخستين تعبير مىشود.
3.
قانون تكوينى فرعى دوم:
انسان
در مرحلهاى پيشرفته تر از مرحله نخستين، قانون بازتاب شرطى اوّل را براى تفهيم و
تفاهم به كار بست. يعنى: همان گونه كه گفتيم: با استفاده از مشابه معنا به تفهيم
معنا و ايجاد صورت معنا در ذهن مخاطب دست زد. به عنوان مثال: انسان در ابتدا با
ديدن شير پى به معناى شير مىبرد و صورت شير را در ذهن خود آماده مىيافت. اين نوع
انتقال به معنا بر مبناى «قانون بازتاب طبيعى» انجام مىگرفت و سپس با توسعه دامنه
تفهيم و تفاهم به جاى احضار خود شير جهت تفهيم معناى شير، از كشيدن صورت شير
استفاده كرد و با بهره گيرى از قانون «بازتاب شرطى اوّل»، با توجه به شرطى بودن
مشابه شير (يعنى عكس شير) با خود شير، مخاطب را با نشان دادن «تصوير شير» وادار به
تصوّر شير مىكرد.
قانون
بازتاب شرطى اوّل، بر مبناى تشابه يك معنا با معنا اصلى به وجود آمد كه در نتيجه
اين تشابه همان گونه كه از ديدن خود معنا (مثلًا شير در خارج) به صورت شير پى
مىبرد، بر مبناى قانون بازتاب شرطى اوّل، از ديدن مشابه شير؛ نظير عكس و تصوير
شير به خود آن معنا (يعنى شير) پى مىبرد و تصويرى از شير خارجى در ذهن او پديد
مىآمد. دلالت علامات و صور غالباً بر معانى مربوطه بر مبناى اين قانون شكل
مىگيرد؛ زيرا معمولًا بر اساس تشابه ميان علامت و صورت با معنا، دلالت بر معنا به
وجود مىآيد.
انسان
در مرحلهاى پيشرفتهتر از زندگى، دامنه نياز به تفهيم و تفاهم را از قانون تكوينى
نخستين «قانون بازتاب طبيعى» و نيز قانون «بازتاب شرطى اوّل» فراتر و فراختر
يافت؛ لذا در انديشه بر آمد تا با بهكار گيرى قانون تكوينى ديگرى كه از آن به
«قانون بازتاب شرطى دوم» تعبير مىكنيم. با استفاده از عنصر «اقتران اكيد و راسخ»
بين عامل طبيعى و شيئ ديگر بازتاب ذهنى مربوط به عامل طبيعى را به عامل مقارن و
مشروط به آن منتقل كند. در اين مرحله انسان تلاش كرد تا با ايجاد اقتران راسخ و
مستحكم ميان يك شيئ كه احساس به آن موجب تصوّر «بازتاب طبيعى» آن مىشد با شيئ
ديگر موجب شود تا از احساس شيئ دوم نيز صورت
نام کتاب : اصول فقه نوين نویسنده : اراکی، محسن جلد : 1 صفحه : 152