responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : سيره استاد الفقهاء و المجتهدين ميرزا جواد تبريزى نویسنده : تبريزى، جعفر    جلد : 1  صفحه : 221

توسل به كريمه‌ى اهل بيت عليهم السلام‌

مرحوم ميرزا قدس سره و ارتباط معنوى‌

حجّت الاسلام والمسلمين نورى به نقل از يك طلبه بيان مى‌كند:

چند روزى بود زندگى بر من سخت مى‌گذشت و واقعاً در تنگنا بودم و از نظر مادى احتياج عجيبى داشتم و هر چه تلاش مى‌كردم، فايده نداشت و حقيقتاً زندگى بر ما سخت مى‌گذشت. يك روز درب خانه‌ى ما زده شد، درب را باز كردم و ديدم فقيه مقدّس مرحوم ميرزا جواد تبريزى قدس سره است و يك كيسه‌ى سياه به دست من دادند، سپس ضمن لبخندى خداحافظى كرده و رفتند. من در اين لحظه در فكر بودم و همين كه به خود آمدم، ديدم مرحوم ميرزا قدس سره رفته‌اند. به داخل منزل رفتم و از اهل خانه سؤال كردم كه آيا تو به خانواده‌ى ميرزا قدس سره خبر داده بودى كه ما محتاجيم؟ همسرم گفت: خير! ولكن ديشب به حرم بى بى، حضرت معصومه عليها السلام رفتم و گفتم: «خانم! دستم به دامنت، ما جز درگاه شما جاى ديگرى نداريم، لطفى كرده و بما عنايتى نماييد» اين طلبه مى‌گويد: فكر كردم كه ميرزا قدس سره اشتباهاً به خانه‌ى ما آمده، از اين رو تصميم گرفتم كه صبح به محضر ايشان بروم و حقيقت مسئله را جويا شوم. صبح بعد از درس فقه به سوى مرحوم ميرزا قدس سره رفتم. هنوز به ميرزا نزديك نشده بودم كه ايشان دست خود را بالا آورد و با اشاره از من خواستند كه نزديك نشوم، سپس فرمودند: «اين پول متعلق به توست، ترديد نكنيد». مبلغى را كه مرحوم ميرزا قدس سره به من دادند به همان مقدارى بود كه مورد احتياج من بود و مشكل زندگى مرا حل كرد.

نام کتاب : سيره استاد الفقهاء و المجتهدين ميرزا جواد تبريزى نویسنده : تبريزى، جعفر    جلد : 1  صفحه : 221
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست