نام کتاب : رساله توضيح المسائل نویسنده : فياض، شيخ محمد اسحاق جلد : 1 صفحه : 702
(مسأله 3050) زن از وسايل قنات، چشمه و چاه ارث مىبرد و وارث مىتواند او را به
گرفتن قيمت اجبار نمايد، امّا نسبت به آب موجود در آن ها، از خود آب ارث مىبرد و
ورثه نمىتوانند او را به گرفتن قيمت اجبار كنند. اگر شوهر سرداب يا چاهى حفر كند
وقبل از آن كه به آب برسد، بميرد، زن از آن ارث مىبرد وبايد قيمت آن را بگيرد.
(مسأله
3051) اگر بقيه ورثه قيمت ساختمان و درخت را به زن ندهند، زن با ساير ورثه
در ساختمان ودرختها شريك مىشود و در صورت عدم تمايل بقيه ورثه به دادن قيمت، زن
نمىتواند قيمت را مطالبه كند. اگر بعد از شريك شدن در ساختمان و درختها ورثه
بخواهند قيمت را به زن بدهند واجب نيست كه آن را قبول كند و پس از تصاحب درختها و
ساختمان ديگر حق تبديل به قيمت را ندارند.
(مسأله
3052) ملاك قيمت، قيمت روز پرداخت است.
(مسأله
3053) اگر دو كودك نابالغ ازدواج كنند صحت ازدواج متوقف بر رضايت بعد از
بلوغ است و اگر قبل از بلوغ بميرند، از همديگر ارث نمىبرند و زن مهريه ندارد و
اگر يكى از آنها قبل از ديگرى بالغ شود و به عقد رضايت دهد، سپس بميرد، چنانچه
مرد باشد، سهم دوشيزه نابالغ جدا مىشود تا بالغ شود. پس از بلوغ اگر به نكاح راضى
شد و سوگند ياد كرد كه هدف او از رضايت به ازدواج ارث نيست بايد سهم ارث او را
همراه نصف مهر بدهند. اگر دختر باشد، چنانچه پسر بعد از بلوغ قسم ياد كند، ارث
مىبرد، و مهر زن را بايد پرداخت نمايد. اگر پسر قبل از بلوغ بميرد در حالى كه
دختر بالغ وراضى به ازدواج است، دختر ارث نمىبرد و اگر دختر قبل از بلوغ بميرد در
حالى كه پسر بالغ وراضى به عقدباشد، در اين حالت نيز پسر ارث نمى برد.
2-
ولاء ضمان جريره
(مسأله
3054) شخص مىتواند با فرد ديگر قرارداد ضمان جريره ببندد و مضمون به فرد
ضامن بگويد: «با تو قرار داد مىبندم كه ديّه جنايت من را بپردازى و در مقابل از
من ارث ببرى» و ضامن بگويد: «پذيرفتم»، در اين صورت، قرارداد صحيح است. اگر در متن
قرارداد تنها از ديه نام ببرد، ارث را همراه دارد و چنانچه فقط از ارث نام ببرد،
بنابر اظهر قرارداد باطل است.
(مسأله
3055) قرارداد ضمان جريره، جايز است بين دو طرف مشترك باشد و هركدام هم
ضامن و هم مضمون باشد و اگر يكى از آن دو بگويد: «با تو قرارداد مىبندم كه تو ديه
جنايت مرا
نام کتاب : رساله توضيح المسائل نویسنده : فياض، شيخ محمد اسحاق جلد : 1 صفحه : 702