است اين معيارها نقش مهم در سلامتى حكومت مذكور
دارد، به اعتبار اينكه كاركنان و اعضاى دولت به حساب ايمانشان به خداوند خود را در
پيشگاه آن حضرت مسئول مىدانند و موفق بيرون آمدن از اين مسئوليت جز با كار جدى،
عادلانه و به دور از هرگونه عيب و نقص امكان پذير نيست.
همه
كارمندان در دفاتر حكومت دينى، اعم از آنهايى كه داراى رتبه عالى و غير عالى است،
از سوى حاكم اسلامى به عنوان اجير مشغول ايفاى وظيفه است و به مقتضاى عقد اجاره بر
آنها واجب است به قراردادشان وفا نموده بدون كم و كاست كار محوله و مورد اجاره را
به صورت درست انجام دهند، در غير اين صورت مستحق تمام مزد خود نيستند.
مردم
وظيفه دارند تا از حاكم اسلامى پيروى نمايند و اين اطاعت به عنوان حكم ثانوى و به
مقتضاى آيه «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا
الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ»[1].
واجب است. بنابراين، از آنجا كه كارمندان در اين حكومت از جانب حاكم شرع، كه همان
ولى امر است، مأمورند تا به وظايف خود عمل نمايند، لذا عمل به وظايف براى آنها
واجب است. به علاوه اينكه حاكم شرع بر تمام اعضاى حكومت دينى نظارت