به تكامل است و قادر است مشكلات انسان را در هر
عصر و زمانى در طول تاريخ و تا ابد به هر ميزانى كه جوامع تكامل يابد، حل نمايد.
عامل
دوم؛ اين است كه حكومت اسلامى كه در عصر پيامبر اسلام (ص) و با دست مبارك آن حضرت
تشكيل شد، با تمام دستگاهها و نهادهايى كه داشت يك حكومت بسيط و ساده بود. روشن
است آن حكومت- حكومت زمان پيامبر- براى زمان ما [و نيز زمانهاى بعد] جوابگو نيست؛
زيرا حكومت زمان ما در تمام ابعاد خود تكامل يافته، پيچيده شده و توسعه پيدا كرده
است؛ هم در دستگاهها و نهادهاى اقتصادى، آموزشى، اجتماعى، ادارى، امنيتى،
مخابراتى، ارتش، پليس، هم در ساير نهادها و دستگاه هاى موجود.
عامل
سوم: اين است كه طراحى يك نظام ثابت و دايمى براى حكومت امكان ندارد؛
زيرا نظام حكومت مانند نظام عبادات نيست كه در طول تاريخ و براى هميشه يكسان باشد.
بديهى است نظام حكومت با تغيير زمان و با متكامل شدن زندگى، دگرگون مىشود. به اين
خاطر، سيستم حكومت زمان پيامبر را نمىتوان در زمان حاضر كه همه چيز تكامل يافته و
پيچيده گرديده است پياده نمود.
عامل
چهارم: اين است كه در زمان حضور، خداوند سبحان ولايت امر را پس از پيامبر
اكرم (ص) براى ائمه اطهار (ع) قرار داده است و در زمان غيبت اين سمت را براى فقيه
جامع الشرايط كه از جمله شرايط آن اعلميت مىباشد قرار داده است. بسيار طبيعى است
كه ولى امر از