گفتارشان پسنديده و در پوشش خود حد اعتدال را رعايت مىكنند. راه
رفتنشان با تواضع و فروتنى است. چشمان خود را بر آن چه خدا حرام كرده است
مىپوشانند و گوشهاى خود را وقف دانش سودمند كردهاند. و در روزگار سختى و آسايش
حالشان يكسان است. و اگر نبود مرگى كه خدا بر آنان مقرر فرموده، روح آنان حتى به
اندازه بر هم زدن چشم، در بدنها قرار نمىگرفت. از شوق ديدار بهشت و از ترس عذاب
جهنم، خدا در چشمشان بزرگ و ديگران كوچك مقدارند. ... از اعمال اندك خود خشنود
نيستند. و اعمال زياد خود را بسيار نمىشمارند. نفْس خود را متهم مىكنند و از
كردار خود ترسانند. هرگاه يكى از آنان را بستايند از آنچه در توصيف او گفته شد در
هراس افتاد، مىگويد: من خود را از ديگران بهتر مىشناسم و خدايم، مرا از من بهتر
مىشناسد. بار خدايا مرا بر آنچه مىگويند محاكمه نفرما، و بهتر از آن قرارم ده كه
مىگويند و گناهانى كه نمىدانند بيامرز ... او را اينگونه مىبينى: در ديندارى
نيرومند، نرمخو و دورانديش است. داراى ايمانى پر از يقين، حريص در كسب دانش، با
داشتن علم