كه از ضمير مىگذرد به خدا باشد كه در
نتيجه در تمام حركات و سكنات، در هر مسير و در ميان خانواده و در محل كار و در هر
حركتى از عبادت كنندگان خواهد بود.
چنين انسانى عابد است هر چند توانگر باشد. و نيز عابد است هر چند
تهيدست باشد.
در عبادت او حاكم بودن يا محكوم بودن، بزرگ يا كوچك بودن، تأثيرى
نمىگذارد.
اين همان عظمت و جلالتى است كه در حقيقت عبادت نهفته است.
از بيانات گذشته روشن مىگردد كه انسان متعبد همواره در پى آن
مىباشد كه وظيفه خود را بر روى زمين به نحو صحيح انجام دهد تا بدان غايت اعلى و
هدف اصلى نيل پيدا كند و به مقام خلافت اللهى بر روى زمين برسد.
انسان اگر به چنين مقامى نائل شد، توحيد در تمام مراتب زندگى او- اعم
از تصورات و ادراكات و تصميمگيرىها و نوع نگاه و عواطف و احساسات و برخورد با
سايرين- موج خواهد زد.
و اين همه محقق نخواهد شد مگر به بركت عبادت به معنى واقعى كلمه كه
مجتمع انسانى در راستاى شريعت آسمانى و به سبب آن سعادتمند خواهد شد.