پيامبر (ص)، زدن را فرمود اما لخت كردن
را نفرمود. فقهاى ما گفتهاند: بر شخص زناكار به همان صورتى كه در حال زنا او را
ديدهاند، حد زده مىشود، اگر لخت بوده، به هنگام اجراى حد هم بايد لخت باشد؛ اگر
لباس بر تنش بود، با لباس زده مىشود، اما اگر لباسى بر تن داشته كه مانع از احساس
درد باشد مانند پوستين و جبّه ضخيم، بيرون آورده مىشود و فقط دو پيراهن بر تن او
باقى گذاشته مىشود، نبايد او را بست و نه بر زمين كشيد و نه پايش را در قيد كرد،
دستان او آزاد گذاشته مىشود تا بتواند خود را نگه دارد، چرا كه پيامبر (ص) به هيچ
يك از اين كارها فرمان نمىداد.
اگر مضروب، زن باشد به حالت نشسته تازيانه زده مىشود زيرا عورت است.
بايد لباس او را خوب به دورش بپيچانند تا بدن او نمايان نشود و بايد زنى اين كار
را انجام دهد. با ضربات ملايم زده مىشود تا زخمى نشود و خون از بدن او نيايد،
بايد ضربات را بر همه بدنش فرود آورند و از زدن بر صورت و بر فرج او پرهيز شود؛
زيرا در روايت آمده است: «اذا جلّد احدكم فليتق الوجه و الفرج، وقتى كسى حدّ
تازيانه زده مىشود بايد از زدن بر صورت و عورت او پرهيز شود.» از على عليه السلام
نيز نقل شده كه به زننده تازيانه فرمود «اضرب اوجع و اتق و الراس و الفرج، بزن و
دردناك بزن، و از زدن بر سر و بر عورت بپرهيز.»[1]
اشكال و پاسخ
اشكال: ممكن است اشكال شود كه حد اكثر مفاد هر سه دليل گذشته اين است
كه در مورد حدود و تعزيراتى كه از نوع تازيانه و رجم باشند مىتوان به استناد
بيانات گذشته ثابت كرد كه در اين كيفرها، دردناك بودن به اندازه متعارف، شرط شده و
از اين رو بىحس كردن محكوم جايز نيست چون مانع از احساس درد است. اما نمىتوان
اين حكم را به كيفرهايى مثل كشتن و قطع دست نيز تعميم داد، زيرا آيات و روايات ياد
شده به دو مورد «تازيانه» و «رجم» اختصاص دارند و تعدى از اين دو مورد به مواردى
مثل كشتن و قطع عضو، بىدليل است. خصوصاً آنكه كيفرهايى مثل كشتن و قطع دست به
خودى خود و با صرف نظر از دردى كه هنگام اجراى آنها احساس مىشود، حكمت