responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : بايسته هاى فقه جزاء نویسنده : هاشمى شاهرودى، سيد محمود    جلد : 1  صفحه : 342

حدود و تعزيرات، مقدار متعارفى از درد و شكنجه كه مقتضاى طبيعى كيفرهاى جسمانى است، شرط شده است. ثانياً، شرطيت اين مقدار از درد و شكنجه در كيفرها، ادله حدود و تعزيرات به دست آمده است. ثالثاً، حدود و تعزيرات، كيفرهايى جسمانى هستند كه هدف از آنها بازداشتن مجرم و ديگران از از ارتكاب جرايم است. بر اين اساس، فهم فقها، شاهدى است براى ما بر صحت استظهار ياد شده.

شيخ طوسى در كتاب مبسوط درباره كيفيت اجراى حدود مطالبى را به تفصيل آورده است كه به خوبى گوياى نكات مذكور است:

وقتى مقرر شد كيفرى با تازيانه اجرا شود، سه نكته جاى بحث دارد:

تازيانه چگونه باشد؟

نحوه زدن چگونه باشد؟

محكوم در چه حالتى باشد؟

اما تازيانه بايد متوسط باشد نه چندان نو كه بدن را مجروح كند و نه چندان كهنه و پوسيده كه ايجاد درد نكند. از زيد بن اسلم روايت شده كه مردى نزد پيامبر، اعتراف به زنا كرد. پيامبر تازيانه‌اى خواست، تازيانه‌اى شكسته و فرسوده آوردند، فرمود: تازيانه‌اى ديگر بياوريد. تازيانه‌اى نو كه هنوز از آن استفاده نشده بود آوردند، فرمود: تازيانه‌اى ميان اين دو تازيانه بياوريد. تازيانه آوردند كه مستعمل و نرم شده بود، آنگاه پيامبر فرمان داد و آن شخص را با آن تازيانه زدند. از على عليه السلام روايت شده كه فرمود:

ضرب بين الضربين و سوط بين السوطين (زدنى ميانه و تازيانه‌اى ميانه).

امّا «زدن» بايد ميانه باشد، نه چندان شديد كه بكشد و نه چندان آهسته كه ايجاد درد نكند و مانع از ارتكاب مجدد نگردد. نه چندان دست را از بالا فرود آورند و نه چندان پايين و كوتاه گيرند كه محكوم احساس درد نكند، چرا كه على عليه السلام فرموده است: «ضرب بين الضربين و سوط بين السوطين.» از على عليه السلام و از ابن مسعود و ديگران روايت شده كه «لا يرفع يده فى الضرب حتى يُرى بياض ابطه، يعنى: زننده تازيانه دست خود را چندان بالا نبرد كه سفيدى زير بغلش ديده شود.»

اما حالت مضروب، اگر مرد است به حالت ايستاده زده شود، پيراهن او را بيرون نياورند و ضربات بر همه بدنش پراكنده باشد، زيرا

نام کتاب : بايسته هاى فقه جزاء نویسنده : هاشمى شاهرودى، سيد محمود    جلد : 1  صفحه : 342
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست