شده است و مرداد از آن، مطلق ارعاب مردم
و سلب امنيت ايشان است. براى توضيح اين نكته، معناى محاربه را هم از نظر فقها و هم
در متن ادلّه (آيه و روايات) اجمالًا بررسى مىكنيم:
معناى محاربه از نظر فقها
: در تعاريفى كه فقها از محاربه ارائه دادهاند- برخى از اين تعاريف
را پيشتر ذكر كرديم- تصريح شده است به اينكه محاربه عبارت است از «سلاح كشيدن
براى ترساندن مردم يا ايجاد فساد در زمين» و اين تعريف اعمّ است از اينكه قصد
محارب فقط اخذ مال باشد. علاوه بر اين، برخى از فقها به صراحت گفتهاند كه تجاوز
به عنف نيز مشمول دلالت آيه محاربه است. فاضل مقداد در تفسير خود بر اين نظر است،
همچنين به نقل از كشف اللثام نيز گذشت كه «و انما يتحقق لو قصدوا أخذ البلاد أو
الحصون أو أسر الناس و استعبادهم أو سبي النساء و الذراري أو القتل أو أخذ المال
قهراً مجاهرة» بر همين منوال تعابير ديگرى از فقهاى بزرگ ما وجود دارد كه به روشنى
نشان مىدهد مراد ايشان از محاربه، معناى اعم است. تعريف محاربه نزد فقهاى عامه
نيز از چنين تعميمى برخوردار است، در دايرة المعارف فقهى كويت (الموسوعة الفقهية)
در تعريف محاربه آمده است: «و الحرابة فى الاصطلاح هى البروز لأخذ مال أو القتل أو
الارعاب على السبيل المجاهرة مكابرة اعتماداً على القوّة مع البعد عن الغوث.»[1]
يعنى «محارب در اصطلاح عبارت است از مبارزه آشكار و زورگويانه براى گرفتن مال يا
قتل يا ارعاب مردم با تكيه بر اعمال زور و در جايى كه فريادرسى نباشد.»
معناى محاربه در متن ادلّه
: در متن ادلّه نيز با تمسّك به اطلاق آيه و بعضى از روايات گذشته
مىتوان اثبات كرد كه معناى اعمّ محاربه مراد است.
اطلاق آيه
: آنجا كه از آيه بحث مىكرديم گفتيم كه تعبير «محاربة الله و رسوله»
از قبيل مجاز در كلمه نيست تا بتوان آن را بر معناى ديگرى كه آن را نمىدانيم حمل
كرد سپس به كمك روايات به كشف آن معنا پرداخت. بلكه تعبير «محاربة الله و رسوله»
از قبيل مجاز در اسناد است با حفظ معناى حقيقى محاربه، يعنى محاربه با خدا و
پيامبر به معناى محاربه با آن چيزى است كه خدا و پيامبر بر آن ولايت دارند كه
عبارت باشد از مردم و جامعه انسانى، و به قرينه جمله (وَ
يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً) كه عطف بر جمله اول شده
است، مشخص مىشود كه مراد از محاربه، همان ايجاد فساد در زمين از طريق اخلال در
امنيت و ارعاب مردم است نه هرگونه محاربهاى از قبيل محاربه كافران و باغيان با
مسلمانان. بر اساس اين برداشت از آيه، ديگر نمىتوان از اطلاق آيه نسبت به مطلق