1367-
اگر كسى بداند كه نماز عصر را خوانده است، ولى نداند كه پيش از آن نماز ظهر را نيز
خوانده است يا نه، بايد نماز ظهر را بجا آورد؛ و اگر نماز عصر را نخوانده است يا
شك كند كه نماز ظهر و عصر را خوانده است يا نه، در صورتى كه وقت به مقدار خواندن
بيشتر از يك نماز باقى نمانده باشد، بايد نماز عصر را در آن وقت بجا آورد؛ و اگر
به مقدار خواندن يك نماز و يك ركعت وقت داشته باشد، بايد نماز ظهر و عصر هر دو را
بخواند، و همچنين است در نماز مغرب و عشاء.
1368-
هرگاه تنها به مقدار خواندن يك ركعت به آخر وقت باقى مانده باشد، و مكلف شك كند
نمازى را كه در آن وقت بر او واجب بوده بجا آورده است يا نه، بايد آن نماز را
بخواند؛ ولى اگر كمتر از مقدار يك ركعت وقت مانده باشد و شك كند، اعتناء به شك
لازم نيست؛ اگرچه أحوط است كه آن نماز را بخواند.
چهارم-
شك كثير الشك:
1369-
كسى كه عرفاً بگويند زياد شك مىكند يا حال او به گونهاى است كه در هر سه نماز حد
اقل يك مرتبه شك مىكند كثير الشك مىباشد، و نبايد به شك خود اعتناء كند؛ ولى اگر
زياد شك كردن او به سبب عارضهاى مانند ترس يا خشم يا پريشانى و ... باشد، كثير
الشك شمرده نمىشود.
1370-
جائز نيست كثير الشك به شك خود اعتناء كند، پس اگر شك كند كه ركوع كرده است يا نه،
جائز نيست ركوع نمايد، و اگر ركوع كند نمازش باطل مىشود؛ بلى، كسى كه در مثل
قرائت يا ذكر كثير الشك است، در صورتى كه وسواسى نباشد، اگر قرائت يا ذكرى را كه
در آن شك كرده است به قصد قربت بجا آورد اشكال ندارد.
1371-
كسى كه شك مىكند نماز خوانده است يا نه، و در اين مسأله كثير الشك است، حكم غير
كثير الشك بر او جارى است، يعنى فرق است بين شك او در وقت و در خارج وقت، به
گونهاى كه در فقرات (1351 و 1352) گذشت؛ بخلاف كسى كه وسواسى باشد، كه بايد بنا
گذارد بر آنكه بجا آورده است، هرچند وقت باقى باشد.
1372-
كثير الشك هر طرف شكش صحيح باشد، بايد بنا را بر همان طرف بگذارد، پس اگر در چيزى
از اجزاء نماز كه واجب است بجا آورد شك كند كه آن را