و طبيعى است كه اجتهاد و استخراج احكام و وظائف
از اين مصادر استمرار دارد، و اطلاعات و آگاهيهاى مجتهدين هميشه در نموّ است،
نموّى كه اوسع از نموّ علم طبّ مىباشد، لذا مجتهد متأخر دائماً راه بزرگتر و
كبريات وسيعتر و تازهترى براى استنباط دارد، و اين از اسبابى است كه مقلد را
دعوت مىكند به اينكه در خلال مدّت يك يا چند قرن جمود بر رأى فقيهى از فقهاء عصر
غيبت نكند،[1] پس اجتهاد زنده است و رابطه
مقلد با مرجع دينى رابطه زنده و مستمرى تازه به تازه مىباشد.
66-
قياس عام و استحسان و ذوقيّات و مانند اينها از مصادر اجتهاد نمىباشند، و عمل به
آنها جائز نيست.
67-
اجتهاد بر مسلمين واجب كفائى است، يعنى اگر عدهاى به قدر حاجت قيام كرده و به
درجه اجتهاد برسند وجوب از ديگران ساقط مىشود، والّا همه گناهكار مىباشند.
اختيارات
مجتهد:
68-
بر مجتهد مطلق و متجزّى جائز است كه در محدوده قدرتشان بر استخراج وظائف و احكام
شرعيّه از دليل طبق اجتهاد خود عمل كنند؛ و لكن در آثار ديگر به گونهاى هستند كه
در فقره بعد بيان مىشود.
[1] - باب اجتهاد براى شيعه باز
است و در مبانى فقهاء تغيير جهتى و نظرى داده مىشود، در گذشته مىگفتندعقود
توقيفيّهاند و لذا در بازار شايد كمتر معاملهاى طبق عقود واقع مىگرديد؛ ولى
بعداً مبنا برگشت و گفتند دليلى نداريم كه عقود تعبديّه باشد، لذا معاملات مستحدثه
و پيچيده زمان ما همه حل شد؛ مثلًا مسأله نجاست چاه تا زمان محقق از مسلّمات بود،
و بعد از زمان ايشان طهارت چاه از مسلّمات شد، و همچنين است مسأله بيمه و بسيارى
از مسائل مستحدثه ديگر.
راجع به مالكيّت تغيير مبنا شد به
اينكه جهت و كلّى و مسجد هم مىتوانند مالك شوند، و بنابر اين مبنا سيّد( قدّس
سرّه) در عروة فرموده است: اگر فقيه پول ندارد تا امرى را كه بايد انجام شود انجام
دهد، مىتواند از زكات قرض كند، و اگر از دنيا برود دِين به عهده جهت زكات و به
ذمّه زكات است؛ و قبل از سيّد اين مبنا ديده نشده است.