و بالاى بينى- و احتياطاً روى ابروها- مسح نمايد،
و سپس تمام پشت دست راست را از مچ تا سر انگشتان با كف دست چپ، و پس از آن تمام
پشت دست چپ را از مچ تا سر انگشتان با كف دست راست مسح نمايد؛ و اگر ترتيب اجزاء
را ترك كند- اگرچه از روى جهل يا نسيان باشد- تيمم او باطل است.
1000-
براى مسح بايد كف دست بر پيشانى و پشت دستها در حالى كه ثابت و بدون حركت هستند
كشيده شود نه بر عكس، ولى اگر پيشانى و پشت دستها كمى حركت كنند به طورى كه عرفاً
ممسوح محسوب باشند اشكال ندارد.
شرط
پنجم- مباشرت:
1001-
كسى كه وظيفهاش تيمم است بايد خودش تيمم كند، و جائز نيست ديگرى او را تيمم دهد؛
امّا اگر نتواند تيمم كند، بايد نائب بگيرد، و كسى كه براى تيمم نائب مىشود بايد
او را با دست خود او تيمم دهد؛ و اگر ممكن نباشد، بايد نائب دست خود را به چيزى كه
تيمم بر آن صحيح است بزند، و به پيشانى و پشت دستهاى او بكشد.
شرط
ششم- رفع حائل از اعضاء تيمم:
1002-
انسان بايد براى تيمم انگشترى را كه در دست دارد بيرون آورد؛ و اگر در پيشانى يا
پشت دستها يا در كف دستها مانعى باشد- مثلًا چيزى به آنها چسبيده باشد- بايد آن را
برطرف نمايد؛ ولى به تفصيلى كه در فقره (1007) بيان مىشود برداشتن جبيره لازم
نيست، بلكه بايد بر همان جبيره مسح نمايد.
1003-
اگر مكلف احتمال دهد كه در پيشانى و كف دستها يا پشت دستهايش مانعى هست، چنانچه
احتمال او در نظر مردم بجا باشد، بايد جستجو نمايد تا يقين يا گمان پيدا كند كه
مانعى نيست.
1004-
اگر در محل مسح گوشت زائدى باشد، مسح روى آن لازم است؛ و هرگاه كسى دست زائدى
داشته باشد، حكم تيمم آن مثل حكم وضوء است كه بيان شد.
1005-
اگر پيشانى و پشت دستها مو داشته باشند براى تيمم اشكال ندارد؛ ولى اگر