تثليث و توحيد (1- 3) هردو بر
حق گردد! شريعت نسخ شده و شريعت غير نسخ شده يكى گردد؟
ريشه
پلوراليسم دينى:
گفته
مىشود اولين كسيكه اين نظر را در حوزه عقايد و اديان طرح كرد جان هاروود هيك
(1922) كه پس از اخذ دكتراى فلسفه از دانشگاه اكسفورد، سه سال هم كشيش يك فرقه
كوچك بود.
عمده
انگيزه نشر و حتى گرويدن جمعى به آن، خستگى از جنگها و نزاعهاى پردامنه ميان ارباب
اديان در طول تاريخ، و بىنتيجه ماندن هر كوششى براى آشتى دادن اديان و يكى شدن و
يا موافق شده آنها بوده است. در مجموع پلوراليسم اجتماعى، مصلحتى بوده از طرف جمعى
از خير انديشان!! تا از زيانهاى ناشى از وحدتگرايى و تمركز قدرت و استبداد دولتى،
قومى، نژادى و دينى خصوصا در قرون وسطى و به ستوه آمدن جوامع از منازعات بىپايان
بر سر عقايد و ايدئولوژىهاى رنگارنگ و بدور از عقل و منطق جلوگيرى گردد.
ضعف
اين پندار سادهلوحانه، و بطلان آن آشكار است، اگر دو طرف در موردى دعوى دارند، از
عقل و منطق بدور است، كه براى رفع نزاع، طرفين را بر حق و يا طرفين را باطل
بدانيم.
بايد
براى تشخيص حق از باطل به سوى موازين معتبر عقلى يا شرعى و يا عرفى مراجعه كنيم.
در يك عده از علوم عقلى و يا نقلى اختلافات فكرى بين دانشمندان وجود دارد كه
پلوراليسم براى از بين بردن ان اختلافات