از آغاز تاكنون و تا آخر دنيا
تغيير نكرده و ثابت باقى خواهد ماند. ممكن است در بعضى از احوال مذكور مناقشهاى
صورت گيرد ولى آنچه كه مسلم مىباشد اين است كه از مجموع امور ذكرشده و آنچه كه
مشابه آنها است به طور قطعى ثبات طبيعت و فطرت و قسمتى از اوصاف اخلاقى و روانى
انسان بدست مىآيد. ولى شكى نيست كه جزئيات عدّهاى از اين اصول به مرور زمان و
مكان تغيير مىيابد. كيفيت غذا و لباس و وسايل نقليه از پياده رفتن و سوارى اسب و
شتر و خر به دوچرخه و ماشينهاى مختلف و طياره تحول يافته است و آينده هم در تحول
است ولى اين تحول عارضى محيط او، ربطى به ثبات طبيعت او ندارد.
مثلا
انسان طبيعتا موجود دفاعكننده از خود است وسايل دفاع از دست گرفته تا بمب اتم و
بمب هيدروژنى در تغيير و تحول بوده، ولى اين تحول هيچ ربطى به ثبات طبيعت دفاعى او
ندارد.
بهرحال
بسيار روشن شد كه طبيعت انسان ثابت است و تغيير در ارتباط طبيعت انسان با وسايل و
جزئيات و مصاديق كليات است.
اگر
فرض شود كه احكام ثابت اسلامى متعلّق به ارتباط طبيعت با امور مذكور باشد اعتراض
گذشته موجّه مىگردد امّا اگر احكام كلى شريعت مربوط به ثبات طبيعت انسان باشد
اعتراض مذكور ساقط مىگردد و با ملاحظه باب دوم جواب اعتراض مذكور روشنتر
مىگردد.
دوم:
احكام شرعى بر چهار گونه است.
الف:
احكامى كه براى طبيعى موضوع با قطع نظر از حالات