اول: طبيعت و روان انسان از اول تاكنون تقريبا ثابت و در قسمتهاى عمده خود دستنخورده باقيمانده است.
به مثالهاى ثابت زير توجه كنيد:
1- انسان، فرزندان، پدر، مادر و خويشاوندان خود را دوست دارد.
2- در موقع گرسنگى و تشنگى به آشاميدن آب يا مطلق مايعات و خوردن غذاى مناسب علاقه پيدا مىكند.
3- خوردن و آشاميدن كافى، گرسنگى و تشنگى او را برطرف مىكند.
4- دوست خود را غالبا دوست دارد و دشمن خود را دشمن.
5- احسان، موجب دوستى و بدى، موجب كدورت مىشود.
6- مرد بالغ سالم، زن مىخواهد و زن بالغه سالمه، شوهر.
7- غالبا زن و شوهر اولاد مىخواهند.
8- پدر و مادر در مقابل اولاد عاجز، احساس مسئوليت مىكنند.
9- حسن و جمال و زيبايى مطلوب آدمى است.
10- محبت به ذات و جلب منفعت و دفع ضرر، امر طبيعى بنى آدم است.
11- انسان تا ضرورت را احساس نكند غالبا دست به قتل و ظلم نمىزند.
12- تا مانع نباشد غالبا از هوسهاى خود صرفنظر نمىكند.
13- دوست داد همه امكانات مادى او فراهم باشد.