اين حالت، قهرا براى آنست كه
نعمتهاى بهشتى براى آنها پيوسته تازه و لذتآور است و سير و خسته نمىشوند[1].
معاد
روحى آنست كه پس از تشكيل جسم به نحويكه اين دانشمند و غير او گفتهاند، روح به
بدن تعلق گيرد و ظاهرا بدن برخزى او از بين مىرود.
البته
ايرادى ندارد كه بدن مادى قيامت با بدن دنياى فعلى ما به تناسب اختلاف اوضاع طبيعى
كره زمين و كره حساب و كره بهشت و يا كره دوزخ، فرق داشته باشد.
روح
مجرد آدمى قبل از تعلق او به بدن در رحم مادر، و در دنيا و به بدن برزخى پس از قطع
علاقه او به بدن مادى دنيوى، و اضمحلال آن، پس از تعلق او به بدن مادى اخروى و از
بين رفتن بدن برزخى، به حال خود با اختلاف صفات و معلومات و نشآت باقى و زنده بوده
و در بهشت و يا دوزخ نيز ابدى مىباشد، و خداوند بر او إفاضه وجود مىنمايد و معاد
جسمانى مهمتر و مشكل بوده كه قرآن آنرا بيان فرموده است.