افزايش نفوذ و توان نظامى كشورهاى
غربى و سرانجام، سقوط اتحاد جماهير شوروى.»
تأثير
اين نظريه را مىتوان در گسترش روزافزون ناتو دانست شواهد و قرائن موجود نشانگر آن
است كه ادامه گسترش ناتو بر مبناى نظريه هانتيگتون است و گسترش ناتو تنها يكى از
ابعاد اين استراتژى است[1].
فرهنگ
اسلامى
در
تعريف فرهنگ و تمدن نظريات مختلفى ابراز گرديده است، يك نظريه، تمدن و فرهنگ را
بيك معنى دانسته است.
نظريه
ديگر، فرهنگ را روى معنوى و غير مادى زندگى جامعه و تمدن را وجه عينى و محسوس آن
بحساب آوردهاند. گويا اين نظر، تمدن را به اجزاى عينى مشترك مثل: زبان، تاريخ،
مذهب، سنت، و نهادها تعريف ميكند.
و
نظريه سوم، تمدن را به جلوه عملى فرهنگ معرفى كردهاند
و
نظريات ديگر، فرهنگ را ساختار درونى جوامع و تمدن را ساختار درونى و بيرونى جوامع
مىدانند.
ممكن
است بر اساس تعريفات فوق كه احتمالا همافق هستند بگوييم مسلمانان هماكنون هم
فرهنگ بىنظير دارند و هم تمدن، منتهى تمدن اسلام روى موانعى فراگير نيست.
يك
احتمال ديگر نيز وجود دارد، و آن اينكه فرهنگ را بباورهاى انسانى
[1] - نگارنده هميشه بر همكارى تمدنها تأكيد نموده
است.