من طلبه بودم و علاقه داشتم كه يك نشريه علمى- دينى و اجتماعى بنويسيم و چاپ كنيم، تا مردم بتوانند از مطالب اين نشريه، حدأقل استفاده را ببرند؛ ولى نشد! نگذاشتند كه اين نشريه به وجود بيايد.

دو سه جلد كتاب، در همان زمان (آخر دوران ظاهرخان) نوشتم و در مؤسسه بيهقى كابل، براى چاپ فرستادم، بعد از چند مرحله سانسور، سرانجام اجازه دادند كه چاپ شود. بهانه‌گيرى‌هاى بدون جهت مى‌كردند؛ ولى با تمام بهانه‌گيرى‌هاى كه داشتند، سرانجام آن سه جلد كتاب، چاپ گرديد. كتاب‌ها عبارت بود از:

1- عقايد اسلامى‌

2- اقتصاد معتدل‌

3- فوايد دين در زندگانى‌

اين سه جلد كتاب چاپ گرديد؛ ولى كتاب فوايد دين در زندگانى، بيشتر مورد توجه و استقبال مردم واقع شد. بعداز مدتى خواستم كه اين كتاب را مجدداً چاپ كنم. در همين زمان، نظام سلطنتى وقت، به‌نظام ديكتاتورى داؤد خان كه بدتر از نظام سلطنتى بود تبديل گرديد. من اين كتاب را دوباره در همان مؤسسه بيهقى آوردم و به مسئولين وزارت اطلاعات و فرهنگ‌