نام کتاب : گوشهاى از تاريخ جهاد مردم افغانستان از نگاه حضرت آيت الله محسنى نویسنده : محسنى، شيخ محمد آصف جلد : 1 صفحه : 165
مردمى نداشت. مسلماً چنين حكومتى، نمى تواند كارى
را انجام دهد. تمام آنها بهفكر بقاى خود بودند. بعد از آنكه نظام شاهى سقوط
كرد، نظام كودتايى ديگر بهنام جمهوريت (منفورتر از سلطنت) تحت رهبرى داؤد خان، به
وجود آمد. نظامى را كه داؤدخان به وجود آورد، بدبينى و بىاعتمادى ملت و حكومت بيش
از پيش افزايش يافت. استخبارات تمام ساعات روز، مصروف گزارش از بين مردم بود.
حركات مردم را زير نظر داشتند؛ فلان تاجر، فلان كارگر و يا فلان عالم دينى، چكار
مىكند؟ مردم هميشه در اذيت بودند، طبع اين نظام (كودتايى) طبع ديكتاتورى بود؛
يعنى هرچه بهصلاح نظام بود، حتماً بايد اجرا مىشد، گرچند به ضرر مردم باشد،
گرچند خلاف مصالح علياى كشور باشد.
4-
جلوگيرى از فعاليت فرهنگى
همين
حكومتهاى استبدادى بودند كه بين مردم و بين علم و فرهنگ فاصله ايجاد مىكردند. به
روز نامهها اجازه نمىدادند، تا مطالب مفيد بنويسند؛ زيرا آنها مىخواستند كه
مردم، در جهالت بهسر ببرند و حتى اجازه نمىدادند، كسى نشريه چاپ كند؛ چند مرتبه
من اقدام كردم كه اجازه يك نشريه را بگيرم؛ مىخواستم در قندهار يك نشريه علمى-
دينى داشته باشيم؛
نام کتاب : گوشهاى از تاريخ جهاد مردم افغانستان از نگاه حضرت آيت الله محسنى نویسنده : محسنى، شيخ محمد آصف جلد : 1 صفحه : 165