نام کتاب : گوشهاى از تاريخ جهاد مردم افغانستان از نگاه حضرت آيت الله محسنى نویسنده : محسنى، شيخ محمد آصف جلد : 1 صفحه : 162
بلى، گفت: مواظب باشيد بهپاكستان نرويد! كه
حكومت نسبت بهشما بدبين مىشود. گفتم: چرا حكومت نسبت بهمن بدبين مىشود؟ من كه
براى تداوى در پاكستان مىروم و مىخواهم پسرم را تداوى كنم. اين كار، چه ربطى
بهحكومت دارد كه به من بدبين شود. گفت: اين را كه مىدانستم بهشما گفتم، حالا
تصميم بدست خود شما.
غرض،
وضعيت قسمى بود كه مردم از مسافرت خارجى مىترسيدند؛ زيرا از حكومت شديدا وحشت
داشتند. مردم از اين ترس داشتند كه مبادا فردا حكومت از ما بپرسد كه چرا در
پاكستان و يا در ايران رفته بوديد و براى چه رفته بوديد؟ من در مورد سفرهاى تحصيلى
خود، از حكومت فاسد داؤد خانى، داستان وحشتناكى دارم.
رابطه
حكومت با مردم، بسيار ضعيف بود و هيچ نوع اعتماد بين ملت و دولت وجود نداشت. علت
آن نيز اين بود كه خود نظام، بهخوبى اين موضوع را مىدانست كه مردم از نظام
پوسيده آنها راضى نيستند. ازاين جهت، نسبت بهمردم بدگمان بود و با مسافرت هاى
خارجى مردم، بدگمانى نظام نيز بيشتر مىشد. بههمين اساس، وقتى من از نجف اشرف،
بهقندهار آمدم، از جانب حكومت، بهمقامات امنيتى ولايت قندهار، شايد در حدود ده
الى
نام کتاب : گوشهاى از تاريخ جهاد مردم افغانستان از نگاه حضرت آيت الله محسنى نویسنده : محسنى، شيخ محمد آصف جلد : 1 صفحه : 162