responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : گزيدهاى از فقه الآل در كتب اهل سنت نویسنده : محسنى، شيخ محمد آصف    جلد : 1  صفحه : 82

جابر بن عبدالله شنيده است كه مى‌گفته: عمرو بن حريث از كوفه به مدينه آمد و كنيزى را متعه نمود، آن كنيز در پيش عمر (رض) آورده شد در حالى كه حامله بود، از او پرسيد كه ماجرا چيست، كنيز گفت: عمرو بن حريث مرا متعه نمود، از عمرو پرسيد او به طور آشكار و عادى به آن اقرار كرد، عمر گفت: چرا غير كنيز را متعه نكردى؟ اين موضوع در زمانى بود كه از صيغه نهى كرده بود.

و بن جريح گفته كه مرد صادقى به من خبر داد كه على در كوفه گفته: اگر راى عمر بن خطاب يا ابن خطاب (در مورد منع متعه) پيشى نمى‌گرفت، زنا نمى‌كرد مگر شقى.

امام طبرى در تفسير خود (ج 8/ 178) مى‌گويد: حدثنا محمد بن المثنى قال حدثنا محمد بن جعفر گفت حديث كرد بما شعبه، از حكم كه از او پرسيدم از اين آيه‌ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ تا اين‌جا فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَ‌[1] كه آيا نسخ شده؟ گفت: نه. حكم گفت:


[1] . ضمير به مدلول« وَ أُحِلَّ لَكُمْ ما وَراءَ ذلِكُمْ» يعنى رسيدن به مطلوب يا مانند آن بر مى‌گردد، بنابراين كلمه( ما) زمانى و براى وقت است. و( منهن) متعلق به فعل( استمعتم) است يعنى: هر موقع از وصل آنان برخوردار شديد واجب است اجرت‌شان را بدهيد و احتمال مى‌رود( ما) موصول باشد و فعل مذكور صله آن باشد و ضمير( به) به موصول بر گردد و كلمه( منهن) بيان براى موصول باشد و معنا اين طور مى‌شود( و از هر كس از زنان برخوردار شديد اجرت راو را بدهيد.)

نام کتاب : گزيدهاى از فقه الآل در كتب اهل سنت نویسنده : محسنى، شيخ محمد آصف    جلد : 1  صفحه : 82
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست