تا خبر مرگ طبيعى غايب برسد، ولى تبرع غير زوج و
پدر و جد شوهر موجب صبر كردن زن نمىشود.
نكاح
دوم زوجه و نفقه او
ماده
بيستم:
1)
هر گاه حيات شخص غايب در فرض يقين زوجه به فوت او بعد از صدور حكم مرگ و بعد از
انقضاى عده و حتى بعد از ازدواج با مردى ديگر، معلوم شود، زوجيت اول باقى بوده و
زوجيت دوم باطل است، ولى زن در فرض آميزش جنسى با مرد دومى بايد عده نگهدارد. اما
در صورتى كه بعد از چهار سال فحص به امر محكمه و طلاق زوجه و انقضاى عده، حيات
غايب معلوم مىگردد، اثرى در زوال نكاح اول به وجود نمىآورد و زن مختار است با هر
مردى بخواهد ازدواج كند و اگر بعد از عده شوهر كرده باشد، عقد دوم به حال خود باقى
مىباشد.
2)
بر فرض معلوم شدن حيات غايب، زوجه او به هر حال مستحق نفقه است. در فرض چهار سال
فحص به دستور محكمه، زن تا آخر عده خود مستحق نفقه است.
رجعى
بودن طلاق محكمه
ماده
بيست و يكم:
طلاق
محكمه رجعى مىباشد. در صورتى كه غايب قبل از انقضاء عده حاضر گردد، مىتواند رجوع
كند، ولى زوجه عده وفات مىگيرد.
خبر
مرگ طبيعى
ماده
بيستم و دوم:
هر
گاه خبر مرگ طبيعى در خلال چهار سال تفحص يا بعد از آن و قبل از اتمام عده طلاق و
يا بعد از انقضاى آن برسد، زوجه عده وفات مىگيرد.
فوت
زوجه در اثناء عده وفات
ماده
بيست و سوم:
هر
گاه زوجه در اثناء عد، وفات بميرد و بعد از آن حيات يا مرگ غايب معلوم شود، در اين
صورت از يكديگر ارث مىبرند.
عدم
صلاحيت وكيل قانونى
ماده
بيست و چهارم:
هر
گاه وكيل قانونى صلاحيت و اذن انجام تكاليف مدنى و اجتماعى شخص غايب را نداشته
باشد، در هر مورد خاص، محكمه او را يا شخص ديگرى را مأمور آن مىنمايد.