خداوند جسم ندارد

جسم مركب از اجزاء است.

جسم محدود است.

جسم مخلوق است.

جسم محتاج به مكان و محل است.

جسم در يك زمان خاص واقع مى‌شود.

جسم علم و شعور ندارد معرفت آدمى از روح است.

جسم خلاقيت ندارد و بالاخره جسم از هم مى‌پاشد.

وجود خداوند جهان اجزاء ندارد و لا يتناهى و خلاق است لذا جسم نيست، خداوند خالق اجسام است. اساسا هر موجود مادى به خاطر محدوديت خود ضعيف است و قدرت و احاطه موجود مجرد لايتناهى و غير محدود است.

بلى تصور يك موجود غير جسمانى براى مردم عوام تا حدى دشوار است بلكه مادى‌ها منكر آن هستند ولى واقعيت اين است كه موجود مجرد از ماده قوى‌تر و شديدتر از موجود مادى و جسمانى مى‌باشد، روح ما تا حدى مجرد است و بدن را اراده مى‌كند، علم ما و ادراك ما و صفات اخلاقى ما و كمالات ما همه از صفات روح ما است نه از صفات بدن ما بنابراين وقتى كه مى‌گوييم كارها به دست خداودن است مراد از دست قدرت است چون خدا دست ندارد.