ازدانشمندان اهل سنت نوشته اند كه سگها داخل مسجدالرّسول (ص) شدند و بر منبر پيغمبر (ص) بول كردند.

چگونه انسان اين مطالب را بيان كند؟! حالا فهميديد كه چرا سنايى مى گويد:

برچنين قوم تو لعنت نكنى شرمت باد لعن الله يزيد وعلى آل يزيد؟

چنان جنايتى اينها در مدينه كردند كه يقينا يهودى ها در اسرائيل هم نكردند.

در سال سوم حكومت يزيد، لشكر او خانه كعبه را به منجنيق بست و پرده خانه كعبه را هم سوزاندند، اگر سال چهارم اين پليد زنده مى بود، خود خانه كعبه را هم خراب مى كرد ولى خدا جانش را گرفت و به مالك جهنم سپرد.

آن طرف حسين بن على (ع) است كه پيغمبر (ص) مى گويد: حسين از من است و من از حسينم.

بعضيها مى گويند: اينكه پيغمبر گفته «حسين از من است»؛ يعنى حسين نواسه من است. اين سخن اصلًا معنا ندارد كه پيغمبر بيايد و بگويد حسين نواسه من است. معلوم است كه حسين نواسه پيغمبر است، امام حسن هم نواسه پيغمبر است، ام كلثوم هم نواسه پيغمبر است، زينب هم نواسه پيغمبر است. همه اينها نواسه هاى پيغمبر (ص) هستند. چرا اين جمله را در مورد ديگران نگفته است؟ گفتن اين سخن براى پيغمبر (ص) مناسب نيست.