فكر
كردن زياد و تأمل در عواقب خوب و بد كارها از نظر مادى ومعنوى و روانى تا حدود
زيادى در موفقيت همه جانبه آدمى خصوصاً تصفيه نفس مفيد است و براستى بالاترين
سرمايه آدمى فكر اوست[2]. و اگر
ميسر شود كه براى آدمى عادت تفكر- ولو چند لحظه در روز و حتى چند لحظه در چند روز-
پيدا شود كه درباره رابطه خود با خدا و با جهان بينديشد مسلما به نتايج خوبى خواهد
رسيد.
امام
هشتم (ع) در صحيح معمر بن خلاد مىفرمايد: عبادت در زيادتى نماز و روزه نيست. تنها
(سبب اساسى و ريشه اى) عبادت تفكر در كار خداوند عزوجل است
ليس
العبادة كثرة الصلاة و الصوم، انما العبادة التفكر في امر اللّه عزوجل.»[3]
درباره
تفكر آيات قرآن بسيار زياد است كه اهميت آنرا بخوبى روشن مىسازد و اين تفكر را
فلاسفه بعلت مزيد اهميت آن جزء
[1] - اصل تفكر از اسباب اساسى است نه از مقربات و لذا
عنوان تفكر زياد قرار داده شد.
[2] - گاهى كه نفس سركش نگارنده( كه اگر از مكارم
اخلاقى نصيبى داشته باشد، كه نصيبش اندك است) خواسته است در موردى باكسى حسد كند
فكر كرده است كه مورد، شايسته حسد نيست رهبر چين شايسته حسد است كه كافر و مضل است
و بر بيشتر از 1000 ميليون انسان حكومت مىكند مسلمان بيچاره كه نعمت جزئى به او
رسيده نبايد محسود واقع شود، اين تفكر تا حدى مفيد بوده است.