در
محيط ما خرافات زيادى در ذهنيت عوامل الناس جايگزين شده كه در فرهنگ ملى ما نفس
مخرب دارد، بحث خرافات جزيى از فصل اول بود. ولى بخاطر اهميت ان و جلب توجه با
صلاح انها فصل سوم براى ان مستقلا عنوان شد مناشى و اسباب خرافات:
1-
نادانى و كمعقلى كه بلاى سخت ما، در همه خرافات و اكثر بدبختيها ميباشد مرديم كه
95 درصد ان بيسواد باشند و سقوطشان درگودال خرافات طبيعى و حتمى است. حتى اگر
بهترين دين و يا قانون داشته باشند باز هم انرا بخرافات الوده مىسازند. قران
ميگويد كه پليدى بر مردميكه تفكر ندارند وارد مىايد (وَ
يَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ) ايه مباركه
عمق فاجعه اجتماع خرافى مردم نادان را بيان ميكند.
2-
جاهطلبان كمسواد مانند ملاهاى بىعلم رمالان و مدعيان سحر و جادو دكترهاى نادان
3-
حكومتهاى خائن كه براى بقاى خود اقدام به ترويج خرافات ميكند تا مردم را راضى و يا
اقلا ساكت سازند.
4-
استعمار خارجى كه ام الفساد است و براى تخريب فكر مستعمرات خود از هيچ جنايتى
روگردان نيستند منتهى استعمار جديد بشكل مردن، خرافات را جلوه ميدهد.
درينجا
بچند نمونهاى از خرافات اشاره ميشود و بقيه را خود مطالعه كنند كان هوشمند متوجه
مىشوند.
1.
اعتقاد به تاثيرگذارى جن و پرى ...
وجود
جن يك حقيقت انكاناپذير است كه قران مجيد به ان خبر داده است و حتى براى نگارنده
بمنزله محسوس درآمده است بحث سر اصل وجود جن نيست بحث در تصرفات جن است.
غالب
اشخاص كه از ديدن جن يا بعضى عجايب او صحبت ميكنند از ديدن خود نمىگويند بلكه از
ديگران نقلقول ميكنند كه اين خود موجب سستى حكايات ميگردد.