11- افتخار به شغلها و اعمال زشت مانند غش كردن
در معامله و كلاهبردارى و شيطنت، جاسوسى، مزدورى بيگانگان، پستى براى تحصيل مال
فريب دادن مردم شائعات دروغين قلمزنى براى بيگانگان مقاله و كتابنويسى ضد عفت
عمومى تجارت فلمهاى سكسى و مبتذل و اعتياد به چرس، ترياك، شراب، سنگبازى، مرغ
جنگى، بودنه بازى و امثال انها كه هر كسى دين يا عقل سالم داشته باشد از انها شرم
ميكند و شيوع انها جز فساد و بدبختى براى جامعه حاصلى ندارد.
12-
ناسيونالزم ملى و وطنى:
ممكن
است ملىگرايى در ابتدا براى مردم يك كشور ضررى نداشته باشد و چه بسا كه منافعى هم
براى انان ببار بياورد ولى با تعمق درمسايل جهان و جريانات تاريخى بدو ضرر مهم ان
متوجه مىشويم.
اول
انكه ملىگرايى گاهى سبب تجاوز به همسايهگان و استعمار منافع انان ميگردد كه گاهى
سبب بروز جنگ و نابودى كشور مىشود كه عامل ان ملى گرايى مىباشد چنانچه ملىگرايى
المان در جنگ دوم جهانى سبب نابودى جمع كثيرى از مردم المان و موجب خسارت
ميلياردها مارك و حتى منجر به تجزيه المان بدون كشور شد.
دوم
انكه ملىگرايى سبب استعمار و استشمار ملتهاى كوچك و ضعيف ميگردد كه صلح و امنيت
جهانى را بخطر مىاندازد و همين ملىگرايى غربى بود كه سبب قتل يك مليون الجزائرى،
فلسطينى، ويتنامى و افغانى گرديد و امروز اتش ناسيونالزم بهمه رسيده و عباد و بلاد
از ان در اذيتند، و ناسيونالزم بشكل دين غربى درامده و انان ايدهالوژى ديگرى
ندارند كه نياز روانى و روحى انان را پاسخ دهد، بناچار به ناسيونالزم روى
اوردهاند. ولى مسلمانان كه دين اسمانى دارند محتاج به ان نيستند هرچند كه
وطندوستى منافاتى با دين ندارد ولى مسلمانان درهر كشورى باشند بايد با هم برادر
باشند و مرز هاى سياسى نبايد مانع از انترناسيونالزم اسلامى گردد.
بلى
شرايط دولتها طورى است كه بايد هر دولت اولا بفكر ملت خود باشد و مشكلات زندگى
آنان را چارهجويى كنند، چنانچه در زندگى فردى هر كسى بايد اولا بفكر فاميل خود
باشد.