مىكند. خداوند حكيم و جميل است و از او جز جميل و زيبا صادر نشود و
شرورى كه از انسانها و حيوانها و آيا از عوامل طبيعى صادر مىشود و به ملاحظه
حال ما شر پنداشته مىشود در سطح بالا و ملاحظه نظام عمومى شر قليلى است كه خير
كثير را در بر دارد.
نگارنده
كمبضاعت اين موضوع را در كتابهاى كلامى خود مفصلا شرح داده است.
وقتى
كسى صاحب اين ديدگاه باشد از زور روزگار گله و شكايتى ندارد، ناكامىهاى خود را
هرچند به ملاحظه شخصى خود، ناپسند مىداند، ولى به لحاظ نظام عمومى محيط انسانها
و يا نظام حاكم بر كره زمين نيكو مىداند و براى او گوارا مىگردد.
اعتقاد
به حكمت خدا كه از علم و قدرت او اثبات مىگردد، رنجها و ناراحتىهاى روانى زيادى
را از صفحه وجدان و عمق روح آدمى زايل مىگرداند و اعصاب او را از ناتوانى، و
سلولهاى او را از پوسيدگى و اعضاى او را از بيمارى نجات مىدهد.
ولى
دين يك خاصيتى ديگر دارد كه در عين راحتى عقلانى، احساسات افراد مبتلا به مصيبت
متدين آگاه را به كمك بيچارگان و درماندگان و بلاديدگان تحريك مىكند.