مىگويند كه حكايت از غفلت مطلق آنان دارد. اينان به عنوان نسل
سرگردان قابل ترحماند!!
غافلى
مىگفت غرب اختراعات دارد. پس فرهنگ غربى بهتر از فرهنگ اسلام است. ولى كمونيزم
نيمه شرقى، نقطه مقابل كاپيتالزم بوده و هردو داراى اختراعاتى بودند و به فضا
رفتند و بمبهاى هيدروژنى را ساختند و ... در حاليكه فرهنگهاى متفاوتى داشتند، پس
صنعت و اختراع ربطى به ضعف و قوت فرهنگ ندارد.
بىخبرى
در يك كانفرانس در جواب بعضى از صحبتهاى من گفته بود: اسلام با دموكراسى (حكومت
مردم بر مردم) سازش ندارد چون دموكراسى پديده مدرنيته است!! دموكراسىاى كه از
مشوره مورد توجه قرآن تأمين مىشود!
دشمنى
مىگويد: اسلام به زور شمشير پيشرفته نه اين كه دين استدلالى و فطرى باشد! خود
اين گويندگان (نصرانىهاى غرب) نمىدانند و يا نمىخواهند بفهمند كه پدرانشان به
زور شمشير حكومت روم مسيحى شدهاند، نصرانيت در خاورميانه بوجود آمد و