ثانياً،
مالكيت فردى را در جهات سهگانه آن- توليد و تحصيل، مبادله و تصرف، مصرف و
استهلاك،- مانند كاپيتاليزمى آزاد و بحال خود نگذاشته بلكه براى آن حدودى مقرر
داشته و بوسيله اين تحديد معقول جلو بدبختيها و حقتلفىها و نابودى انسانها را از
گرسنگى و سائر حوادث خطرناك گرفته و مانع اسراف و ظلم و استثمار و استعمار گرديده
ثالثا،
آزادى بيان و عقيده و كار و سائر جوانب اجتماعى و فكرى را تا حدود معقول آن برسميت
شناخته و بدين سبب بخواهشات انسانى و فطرى او وقع خوبى نهاده و سعادت او را تنها
در سير كردن شكم او ندانسته است و بدين ترتيب اقتصاد اسلامى جامعترين برنامههاى
اقتصادى دنيا است كه بدون هيچ عيب بجوانب مادى و روحى و اخلاقى انسانها نظارت عميق
و عادلانهاى نموده است.