رنج ببرد و عمر خود را در مشقت طاقتفرساى آزمايشات علمى بسر رساند.
ركن
سوم مانند ركن دوم ادعاء ياوه و بىاساس است. هيچ اجتماعى از حكومت بىنياز نيست،
ما امروز در جوامع بشرى بشمول جوامع سوسياليزمى مىبينيم كه حكومتها براى بقاء
خود تا آخرين درجه امكان كوشش ميكنند و مشكله بزرگ بينالمللى سوسياليزم مشكله
ارتباط حكومتها است كه بعنوان مثال مخالفتهاى سرسختانه شوروى و چين كه فعلا بهمه
كس معلوم است شاهد مدعاى ماست، آيا در اجتماع كمونيزمى دستگاه توليد و توزيع محتاج
به نظارت و رهبرى نيست و اقلا وجود حكومت براى همين رهبرى لازم نيست؟!!
و
در پايان اين بحث بايد متوجه تناقض ديگرى ميان كمونيزمى و قانون تحول ديالكتيك
بود، ماركسزم از يك طرف كمونيزمى را بهشت جاويدانه بشر فرض