تن دردادهاند بدون آنكه اعتقاد بلزوم تطبيق دين در زندگانى داشته
باشند.
درباريان
بنى اميه و بنى عباس و نظاير آنان با آنكه از عنوان اولى الامرى استفادههاى زيادى
ميبرند ولى هيچگاه بدستورات اخلاقى و اجتماعى و سياسى، اسلام وقعى ننهادند و حتى
بزمهاى خصوصى و نيمه خصوصى آنان از شراب و رقاصه خالى نبود.
در
اين اواخر مردم مسلمان فهميدند كه فريب حكومتهاى بىايمان را خوردهاند و مسئله
اولو الامرى با آنكه اصل قرآنى دارد تا حدود زيادى باعث گمرا هى و استفادهجوئى
ناروا از آنها گرديده است[1] ظاهر شاه و خاندان پست او كه
هيچ ارتباطى بدين و تعاليم قرآن نداشتند از همين راه بمكيدن خون-
[1] بايد متوجه بود كه هر قلدر و
سلطهجو و غاصب اولو الامر نيست اولى الامر در اسلام از خود شرايطى دارد كه در علم
كلام بيان شده است.