نام کتاب : توحيد اسلامى و نظرى بر وهابيت نویسنده : ناشناخته جلد : 1 صفحه : 79
در اينجا ممكن است سوالى از طرف وهابىها متوجه گردد كه استعانتى كه
در آيات فوق آمده است از زندگان صورت گرفته كه قدرت كمك را داشتهاند و اين شرك
نيست، ولى استعانت از مردهاى كه مالك نفع و ضرر نيستند شرك است.
در
جواب اين سوال دو بيان داريم:
اول:
اينكه همان طور كه مردگان مالك نفع و ضرر نيستند زندگان نيز چنيناند (لا حول و لا
قوة الا بالله). و قرآن به پيغمبر اكرم (ص) مىگويد: قُلْ
لا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعاً وَ لا ضَرًّا إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ ..
(الأعراف: 188، يونس: 49)؛ بگو كه من مالكيت نفع و ضرر را براى خود ندارم. پس
استمداد از زندگان را چرا شرك نمىدانيد و چرا قرآن آن را روا مىدارد؟
دوم:
اينكه ما معتقد به بقاى ارواح انبيا و اوليا پس از مرگيم و قرآن در دو آيه از حيات
شهدا پس از شهادت خبر مىدهد، پس روح پيغمبر باقيست و مىتواند منشأ اثر گردد، بنا
بر اين توسل و استغاثه و استمداد و نداى پيامبر اكرم (ص) جايز است.
حاكم
نيشابورى در مستدرك خود صفحه 615، ج 2، از خليفه ثانى نقل مىكند كه حضرت رسول
اكرم (ص) فرمود وقتى آدم خطيئه را بجا آورد، گفت اى پروردگار تو را به حق محمد سوال
مىكنم كه مرا بيامرزى، خداوند فرمود: اى آدم محمد را چگونه شناختى در حالى كه او
را نيافريدهام، وقتى كه مرا آفريدى ديدم بر پايههاى عرش نوشته شده بود: لا اله
الا الله، محمد رسول الله، پس دانستم كه تو اسم او را به اسم خود اضافه نكردهاى
مگر اينكه او محبوب ترين خلق به سوى تو مىباشد، خداوند فرمود راست گفتى اى آدم،
او محبوبترين خلق بسوى من است، مرا به حق او دعا كن، تو را آمرزيدم و اگر محمد
نمىبود، تو را نمىآفريدم، بعد حاكم مىگويد: اين حديث صحيح الاسناد است.
اى
وهابىها وقتى توسل به پيغمبر خاتم قبل از خلقت او مأمور مىباشد پس از وفات چگونه
جايز نباشد عقل شما كجا رفته؟
طبرانى
در معجم كبير و اوسط از انس نقل مىكند كه وقتى فاطمه بنت اسد در گذشت، حضرت ختمى
مرتبت (ص) به نفس نفيس داخل قبر شد و در ضمن دعا فرمود: اغفر لأمى فاطمة بنت أسد،
...
نام کتاب : توحيد اسلامى و نظرى بر وهابيت نویسنده : ناشناخته جلد : 1 صفحه : 79