نام کتاب : توحيد اسلامى و نظرى بر وهابيت نویسنده : ناشناخته جلد : 1 صفحه : 75
سوال ششم
اگر
تمسح و تقبيل قبر پيغمبر شرك باشد پس همه مسلمانان به شمول خود وهابىها مشرك
مىشوند چون حجر الاسود را مسح و لمس مىكنند، و مىبوسند، اگر بگويند كه در حجر
الاسود دليل داريم كه شرعاً اجازه داده شده است در جواب مىگوييم مغز جواب شما اين
است كه شريعت به در مورد بوسيدن و مسح حجر الاسود شرك را اجازه داده است، آيا ممكن
است كه هيچ مسلمانى قبول كند كه اسلام در بعض موارد اجازه شرك را داده است.
شما
كه طبيعت عمل بوسيدن و تمسح را مانند بت پرستى شرك مىدانيد، بايد بگوييد كه خداوند
در مورد حجر الاسود به بت پرستى اجازه داده است چه رسوايى و افتضاح، خداوند عصبيت
و جهالت را و حماقت را لعنت كند كه صاحب خود را به كجاها مىبرد.
در
مسجد مقدس مدينه منوره مردى وهابى در مقابل سوال فوق نگارنده گفت: ذاك من الجنة
يعنى حجر الاسود از بهشت آمده است، از اين جهت حضرت پيامبر آن را بوسيد، به او
گفتم پيغمبر افضل است يا بهشت؟! او ساكت ماند، گفتم ساكت نشو فورا بگو پيغمبر رحمة
للعالمين افضل است بهشت جاى لذت بردن است و بس، گفت بلى پيغمبر افضل از بهشت افضل
است، گفتم پس چرا آن حضرت حجر الاسود را مىبوسيد؟ جوابى نداشت، گفتم سرش اين است
كه حجر منسوب به خداوند است و همين نسبت سبب چنين احترامىشده است، منبر پيغمبر را
كه اين حاجى- اشاره به يك نفر ايرانى كه قضد بوسيدن منبر را داشت و اين وهابى او
را جلوگيرى كرده بود- نيز اين سنگها را به خاطر خودش كه سنگ است نمىبوسد به
احترام و توقير آن حضرت مىبوسد كه سنگ منبر منسوب به اوست، مقدارى نرم شد گفت يا
شيخ موحرام؟ (حرام نيست) گفتم نه تو هم ببوس، اگر روز قيامت از تو سوال كردند به
من نسبت بده و اگر ثوابت دادند از خودت!.
وهابى
مذكور كه تازه متوجه اشتباه خود شده بود با اخلاص تمام منبر را بوسيد، زائر ايرانى
خوشحال شد، او هم بوسيد و من هم بوسيدم به وهابى گفتم حال كه فهميدى يك مرتبه ديگر
نيز ببوس او هم تكرارا بوسيد.
نام کتاب : توحيد اسلامى و نظرى بر وهابيت نویسنده : ناشناخته جلد : 1 صفحه : 75