نام کتاب : تصويرى از حكومت اسلامى در افغانستان نویسنده : محسنى، شيخ محمد آصف جلد : 1 صفحه : 57
كنيم كه يك فرد عادى بتواند يك
وزير و يا يك سفير و يا صدر اعظم و يا رئيس مجلس و يا رئيس ستره محكمه و يا
رئيسجمهور را كه عليه او اقامه دعوى نموده بدون كدام امتياز و بر اساس روش معمولى
قضا به محكمه نزد قاضى حاضر گرداند و قاضى هم بدون ترس و هراس حكم خدا را صادر
نمايد محكمه نبايد هميشه براى ضعفا باشد، حضرت على در زمان خلافت خود به محكمه
حاضر شد و اين حضور او نقصى بمقام سياسى او وارد نياورد بلكه عظمت معنوى او را
ظاهرتر ساخت.
از
آنچه كه در فصل دوم اين كتاب بدست آمده معلوم و روشن شد كه در حكومت اسلامى جائى
براى قوه مقننه نداريم و تقنين در حد شرك بخداوند است.
ولى
آنچه كه قابل انكار نيست نياز كشور و مردم به قانون مدون بشكل جديد آن است، حكومت
اسلامى بايد قانون اساسى و قوانين ديگرى بطور مشخص داشته باشد، استنباط احكام در
موارد گوناگون از ادله شرعيه كار هركسى نيست و لذا از نبودن قانون مشخص و صريح و
واضح در ابعاد مختلف و اعتماد نمودن بر كتب فقهى قديم هرجومرج و سردرگمى بوجود
مىآورد كه منجر به تضعيف حكومت اسلامى و عسر و حرج مردم ميگردد، بنابرين ما بايد
بجاى قوه مقننه و تقنين قوانين قوه مدونه داشته باشيم.
مسلمانان
نيازى به تقنين ندارند، خداوند متعال از فضل و كرم خود براى آنان قانون زندگانى را
در مختلف ابعاد آن فرستاده است و مسلمانان هم از جان و دل آنرا پذيرفته و به آن
ايمان آورده و حتى عشق مىورزند.
ولى
استخراج احكام تفصيلى براى هر وزارتخانه و هر واحد مستقل مطابق نيازهاى روزمره
مردم از قوانين كلى آسمانى بدون استادان فن و اهل خبره كه همان دانشمندان فقه و
حقوق است، ميسر نيست و از جانب ديگر جريان زندگانى روزمره بيك سلسله از احكام وضعى
هم كه مخالف شرع اسلام نباشد، نيازمند است مانند اينكه وسايل رانندگى از كدام طرف
حركت كنند؟
نام کتاب : تصويرى از حكومت اسلامى در افغانستان نویسنده : محسنى، شيخ محمد آصف جلد : 1 صفحه : 57