چنگى به دل نمىزند مانند (قَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتِي تُجادِلُكَ فِي زَوْجِها) و (عَفَا اللَّهُ عَنْكَ
لِمَ أَذِنْتَ ...) و غير ذلك. و نيز نزول قرآن در
آسمان هدى للّناس نيست مگر تقديرا و شأنا.
قول
دوم براى رفع تنافى بد نيست، منتهى لازم آن اينست كه مبعث حضرت رسول خاتم (ص) در
شب قدر باشد زيرا بعثت به نزول وحى قرآنى آغاز يافته و شايد هيچ دانشمندى به اين
موضوع شكى نداشته باشد در حاليكه مشهور و معروف نزد دانشمندان شيعه اينست كه مبعث
در روز بيست و هفتم رجب بوده و رواياتى هم از طريق آنان بر آن دلالت دارد هرچند كه
سند هيچيكى از آنها معتبر نيست ولى روايتى كه از طريق اهل سنت در اين مورد نقل
شده است بگفته بعضى از دانشمندان سند آن معتبر است.[1]
بر
قول سوم مىشود به آيه مباركه فِيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ
حَكِيمٍ استدلال نمود و شايد پذيرش آن بهرحال ناگزير باشد هرچند كه اشكال
قول اول اينجا نيز آمدنى است.
بحث
در اين مورد طولانى است و ما تا حدى در كتاب فوايد دمشقيه خود در تفسير موضوعى كه
در سال 1357 شمسى آن را در سوريه (دمشق) يادداشت و بعلاوه در شهر قم ايران تكميل و
سپس در اسلامآباد پاكستان بطبع رسانيديم در اين مورد بحث كردهايم و در اينجا
مىگوييم و اللّه العالم و الموفّق.
(هفتم)
ظاهر جمله تنزل (اصل آن تتنزل بوده است) استمرار شب قدر است و همين موضوع از
روايات و آثار نيز استفاده مىشود و ترديدپذير
[1] - اين روايت را در الغدير از
كتاب خطيب از ابو هريره نقل كرده است در اين روايت مبعث 27 رجب واقعه غدير خم در
18 ذيحجه ذكر شده است و روايات شيعه درباره مبعث در بحار الانوار مذكور است.