نام کتاب : برگى ديگر از فعاليتهاى احزاب جهادى نویسنده : محسنى، شيخ محمد آصف جلد : 1 صفحه : 323
تحمل بار سنگين امانت
ما
بندگان خدا هستيم، بندهايم و عاجز، يعنىما نسبت به خداى خود عاجز هستيم، زيرا هر
لحظه از او بهما فيض مىرسد، قوت و توانايى مىرسد؛ «لا حَوْلَ وَلا قُوّهَ الا
بِالله العَلِىّ العَظيمِ» عجز و ناتوانىما نسبت به خدا است؛ ولىما مىتوانيم
كارهاى زيادى را انجام دهيم. «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ
عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَها وَ
أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولًا»[1]
(72)» ما و شما اكنون آسمانها را در بالاى سر خود مىبينيم، اگر نمىتوانيم
آسمانها را ببينيم، حدّ أقل هوا كه در بالاى سرما قرار دارد مىبينيم، زمين و
كوهها را مىبينيم، خداوند مىفرمايد: ما مىخواهيم خود را براى شما بشناسانيم.
ما عرضه كرديم امانت خود را بر آسمانها، بر زمين و بركوهها «فَأَبَيْنَ
أَنْ يَحْمِلْنَها» وَ أَشْفَقْنَ مِنْها» آنها ترسيدند و عقب نشينى
كردند، آسمانها، زمين و كوهها با آن بزرگى خود عقب نشينى كردند و ازگرفتن اين
امانت خود دارى كردند. «وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ»
يكمرتبه يك موجود پنجاه يا شصت كيلويىآمد و گفت: من اين امانت را مىگيرم! اين
امانت را من به سرمنزل مقصود مىرسانم «إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً
جَهُولًا» اين جمله يك معناى بسيار پيچيده دارد كه اكنون مجال صحبت آن نيست.
انسان اين مسؤليت بزرگ را پذيرفت و بار امانت الهى را بدوش خود گرفت.
تصميم
سرنوشتساز
حفظ
اين امانت براى انسان بسيار مشكل است؛ ولى او با سلاح اراده و تصميمگيرى قاطع خود
مىتواند اين امانت را حفظ كند. انسان با اراده مىتواند هركارى را انجام دهد،
تمام خوبىها و بدىهاى انسان به اراده او مربوط است، پيروزى، شكست، شخصيت، عزت،
ذلت، همه و همه به اراده خود انسان تعلق مىگيرد. يكوقت من در يككشورى كه بردن