ممكن نيست.
اشتباه است كه انسان بخواهد همه چيز را با چشم خود مشاهده كند. اگر بهكسى گفته
شود كه به خدا ايمان بياوريد، مىگويد نه! من تا هنوز خدا را در لابراتوار
نديدهام. بعضىها خيال مىكنند كه نعوذ بالله، خدا جسم است و در آزمايشگاه بايد
ديده شود. حرفهاى مزخرف مىگويند، در حالىكه خدا يك موجود مجرّد است و هرگز به
چشم ديده نمىشود.
اگر
قرار باشد كه همه چيز را ببينيم بايد حركات زمين را نيز انكار كنيم. در حالىكه
زمين چندين حركت دارد و از نظر علمى نيز ثابت شده است؛ منتهى كسى نمىتواند حركات
زمين را مشاهده كند. آنچه كه براى ما محسوس است حركت خورشيد است كه از مشرق طلوع
مىكند و در مغرب غروب مىكند؛ اما از حركت زمين ما چيزى نمىفهميم. عقل وجود دارد
ولى انسانها نمىتوانند آن را ببينند. تمام شخصيت انسان مربوط به عقل است؛ امّا
كسى نمىتواند آن را مشاهده كند. خوف، شجاعت، وجدان و خيلى چيزهاى ديگر را انسان
فقط باعلم حضورى مىتواند درك كند و به چشم ديده نمىشوند. اينها چيزهاى است كه
نه تنها ديده نمىشود؛ بلكه محسوس هم نيستند. تمام اين صفتها را كه ذكر كردم از
صفات وجدانى انسان است حتى گرسنگى، سيرى، خوشحالى، غم، اندوه، عشق و علاقه، تمام
اينها فقط توسط علم حضورى براى نفس قابل درك است. در حقيقت تمام مدركات انسان سه
منبع دارد.
1-
حواس پنجگانه: حواس كه عبارتاند از قوهباصره، سامعه، ذائقه، لامسه و شامه،
انسان مىتواند با حواس پنجگانه چيزهاى را درك كند؛ ولى تمام أشياء. توسط حواس
قابل درك نسيت.