بعد
او را به زنجيرى بكشيد كه طول آن هفتاد ذراع [تقريبا 35 متر] است. يعنى ابتدا مجرم
را به زنجير مىپيچند و بعد به آتش مىاندازند و سپس اورا در يك زنجيرى مىبندند
كه طول آن هفتاد ذراع است.
«إِنَّهُ
كانَ لا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ»
براى
اينكه او به خداى بزرگ ايمان نياورد. آيات قرآن عجيب است و به آنچه كه اشاره
مىكند نهتنها مربوط به زمان خاص نيست؛ بلكه تا روز قيامت مربوط است. در طول تاريخ
اين مشكل وجود داشته است و امروز نيز چنين است. بعضىها هستند كه مىگويند: خدا
وجود ندارد؛ اما به آنها اگر گفته شود جهان را چهكسى خلق كرده است؟ مىگويند: از
باب تصادف به وجود آمده است. آنان با اينكه مىدانند چيزى بهصورت تصادف وجود
پيدا نمىكند، بازهم لجبازى مىكنند و جهانى با اين عظمت و بزرگى را مىگويند از
باب تصادف بهوجود آمده است؛ يعنى وجود خدا را نفى مىكنند و به او ايمان
نمىآورند. ايندسته نه تنها از عقل خود استفاده نمىكنند؛ بلكه عقل خود را از دست
دادهاند و براى اينكه چند روزى به لذتهاى حيوانى خود دست يابند وجود خدا را
انكار مىكنند.
«إِنَّهُ
كانَ لا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ»
و
به خداى واحد قهار ايمان نيآورد، حرف انبياء را قبول نكرد و به موعظه علماء گوش
نداد. صدها كتاب در مورد قيامت نوشته شد، همه را تكذيب كرد و