واگذار
نموده و او را انتخابگر قرار داده است؛ يعنى مىخواهد حجت را براى انسان تمام كند
و الا همه چيز به اراده خدا است و تمام اسباب را او خلق مىكند، فقط انتخاب بهدست
انسان است. اين انسان است كه چگونه از آن استفاده مىكند. در دنيا هر كس به اندازه
سعى و تلاش خود به چيزى مىرسد. يكى قدرت علمى پيدا مىكند. يكى قدرت سياسى، يكى
قدرت اقتصادى و يكى قدرت اجتماعى. تمام علل و اسباب آنها را خداوند جل جلاله خلق
نموده است و اينكه چگونه از آنها استفاده مىكند مربوط به خود انسان است.
در
روز قيامت، سيستمهاى فكرى، اقتصادى، اجتماعى و سياسى بشر از بين رفته و نابود
مىشود و در عوض سيستم ديگرى به وجود مىآيد. در سيستم قيامت، تمام حقايق آشكار
مىشود و انسان به قدرت خداوند جل جلاله بيشتر پى مىبرد و مىبيند كه قدرت واقعى
بهدست كيست؟ لذا مىفرمايد: «هَلَكَ عَنِّي سُلْطانِيَهْ»
قدرت از دستم رفت و هلاك شدم.
احتمال
دوم: بهگفتهاى بعضى از مفسّرين؛ مراد آيه مباركه، حاكمان و يا زمامداران است.
آنهايىكه در دنيا بهحكومت مىرسند. بعضى اشخاص وقتى بهحكومت مىرسد بهجاى
اينكه مردم را بهسوى خدا تشويق كند و بهسوى انسانيت و علم و كمال سوق دهد؛
آنها را فريب مىدهد و با آنان دروغ مىگويد؛ اگر دستش برسد پولهاى بيتالمال را
حيف و ميل مىكند و به اقتصاد مردم ضرر مىرساند. روابط قومى، نژادى، زبانى و
منطقوى برقرار مىكند و عدالت اجتماعى را پاىمال مىكند. در نتيجه، مردم عقب
مىمانند و كشور نيز از پيشرفت و ترقى باز مىماند.
بهعنوان
نمونه، كشور افغانستان كه در طول تاريخ، ملعبه حكومتهاى خاين و مستبد بوده است و
هيچ زمامدار شايسته در اين سر زمين حكومت نكرده است. بعد